باز هوای سحرم آرزوست
باز هوای سحرم آرزوست
خلوت و مژگان ترم آرزوست
شکوه غربت نبرم این زمان
دست تو و روی توام آرزوست
خسته ام از دیدن این شوره زار
چشم شقایق مگرم آرزوست
واقعه دیدن روی ترا
ثانیه ای بیشترم آرزوست
جلوه این ماه نکو را ببین
رنگ و رخ روی توام آرزوست
این شب قدرست که ما با همیم
من شب قدری دگرم آرزوست
حس ترا می کنم ای جان من
عزلت شبی دگرم آرزوست
خانه عشاق مهاجر کجاست
در سفرت بال و پرم آرزوست
حسرت دل باز در این شعر من
جام میی در حرمم آرزوست
احمد عزیزی
پر کشیدن شاعر پرآوازاه کرمانشاه
احمد عزیزی دردی بر دردهایمان افزود
عروجش تسلیت و تعزیت باد
#احمد_عزیزی
#کرمانشاه
خلوت و مژگان ترم آرزوست
شکوه غربت نبرم این زمان
دست تو و روی توام آرزوست
خسته ام از دیدن این شوره زار
چشم شقایق مگرم آرزوست
واقعه دیدن روی ترا
ثانیه ای بیشترم آرزوست
جلوه این ماه نکو را ببین
رنگ و رخ روی توام آرزوست
این شب قدرست که ما با همیم
من شب قدری دگرم آرزوست
حس ترا می کنم ای جان من
عزلت شبی دگرم آرزوست
خانه عشاق مهاجر کجاست
در سفرت بال و پرم آرزوست
حسرت دل باز در این شعر من
جام میی در حرمم آرزوست
احمد عزیزی
پر کشیدن شاعر پرآوازاه کرمانشاه
احمد عزیزی دردی بر دردهایمان افزود
عروجش تسلیت و تعزیت باد
#احمد_عزیزی
#کرمانشاه
۲.۵k
۱۷ اسفند ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.