ارلوس هیچوقت بهت گفتم

ڪارلوس : هیچوقت بهت گفتم ڪہ

ڪی فهمیدم ڪہ میخوام باهات

ازدواج ڪنم ؟

گابریل : اولین بار ڪہ من رو ،

رو استیج بہ عنوان مدل دیدے ؟

ڪارلوس : نہ ، اون موقعے بود

ڪہ فهمیدم باید باهات بخوابم !

اون شبے ڪہ با هم رفتیم

اون رستوران ، تو خیابون سوم ،

فهمیدم ڪہ باهات باید ازدواج ڪنم

گابریل : آره ، خوب یادمہ اون شب رو

ڪارلوس : تو یہ دامن سفید خشگل

پوشیده بودے ، یہ غذاے گوشتے

خیلے سنگین سفارش دادے و

با علاقہ و شور و هیجان زیاد

شروع بہ خوردنش شدے .

وقت خوردن غذا ، سس باربکیو

تا آرنج دستت پاشیده بود ،

گوشتا از دندونت آویزون بودن و

موهات چرب شده بودن .

وقتے ڪہ غذا تموم شد ،

من بهت گفتم ڪہ چہ شلختہ بازے هایے

درآوردے ، تو آینت رو درآوردے ،

یہ نگاه بہ خودت انداختے و بعدش

اون لبخند بزرگ دوس داشتنے

بے بند و بارت رو زدے .

فضا ڪاملا با لبخندت پر شد

و من با خودم فڪر ڪردم ڪہ

این اون صداییہ ڪہ من دوس دارم

باقے عمرم بشنوم ،

این دلیلے بود ڪہ من بهت پیشنهاد

ازدواج دادم ...

گابریل : تو میدونے ڪہ من ڪی

تصمیم گرفتم ڪہ براے همیشہ

با تو بمونم ؟

ڪارلوس : نہ . ڪی ؟

گابریل : حدود دو ثانیہ قبل ...


#دیالوگ هاے ماندگار
دیدگاه ها (۶)

من توے یہ خونواده ے فرهنگے بزرگشدم و زیاد ڪتاب مے خوندم ،تا ...

به رویاهات نگاه کن ...وقتی توی رویا هستی به نظر واقعی میرسن ...

+ چند سالتہ ؟_ وقتے سرحالم ۱۶ سالوقتے خستہ ام ۲۵ سال + الان ...

روزتون زیبا ♥

از یجایے بہ بعد..دیگہ هیچ تلاشے نمیڪنے ..اشڪاتو حروم نمیڪنے ...

تک پارتی درخواستی

بچه ها برای سناریو اسم انتخاب کردم🤣(چرا من؟)ات: منظورت چیه ،...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط