_last night, most recognition_
p7_p last
..اما مدادم باهاش حرف میزد و لباشو میبوسید که تو دوربینای مدار بسته عادی و رمانتیک معلوم شه
بردش داخل خونه و در یخچالشو باز کرد
جین: اوووو دختر اینهمه سوجو داری...خب کارمون رو راحت میکنه امشب چه شبی بشه....در تمام بطری ها رو باز کرد و جولیا رو بیدار کرد
*من کجام؟
جین: خونتی حالت بد شد اوردمت همینجا
*چرا حالم بد شد؟
جین: نمیدونم فقط خواستم بیدارت کنم اما بیدار نشدی
*جین ...احساس بدی دارم
جین: نترس دکتر گفت که چیزیت نیست
*بردیم دکتر؟
جین: آره عشقم میای سوجو بزنیم؟
*باشه
جین: میخوام امشب برای همیشه یادمون بمونه اگر موافقی کل این شیشه رو بکش بالا
جولیا حالش دست خودش نبود بطری سوجو رو گرفت و با تمام تلخیش خورد....دیگه چیزی حالیش نبود و جین با خیال راحت هفتا بطری دیگه هم به خوردش داد و دختر مستی که خواب رفته بود رو نگاه کرد...
جین: وقت چند تا آمپول حالیه دیگس
سه بار بهش هوا وارد کرد و سریع از خونش زد بیرون و سرنگ رو تو خیابون ول کرد و برگشت پیش دخترش
ا.ت ویو با صدای دوباره در سعی کردم جیغ بکشم که یهو در باز شد و جین با بدنی خسته امد و رو تخت نشست و موهاشو بهم ریخت
جین: بخوابیم؟
ا.ت: هومممم؟؟؟
جین: خواب دیگ...اها هواسم نبود
چسب رو از دهن ات به ارومی کند
ا.ت: جین..جین خواهش میکنم...التماست میکنم بگو کاری نکردی...هر چی بخوای بهت میدم بگو اون دختر سالمه(گریه)
جین: ا.ت...بار بعدی ای که ناراحتیت رو ببینم دیگه اینقدر تمیز آدم نمیکشم
ا.ت: جین تو اینجوری نبودی چرا اینجور شدی؟(گریه)
جین رو ا.ت خیمه زد
جین: من از عشق دیوونه شدم(بم)
ا.ت: جین خواهش میکنم من دیگه ازت میترسم(گریه)
جین اشکای دخترشو پاک کرد و لبشو بوسید
جین: اگر چیزی شد تمام تقصیرات مال منه و من مسئولیتشو قبول میکنم
جین با کنترل چراغا رو خاموش کرد و چسب رو سطل انداخت و ا.ت رو تو بغلش گرفت
جین: معذرت میخوام
ا.ت: نباید اینکارو میکردی
جین: تو هم نباید عقل و قلبمو ازم میدزدیدی...تو مجرمی
ا.ت: حرفای قشنگت روم کار نمیکنه
جین: به جرم عروس بودنم تا ابد باید اینا روت کار کنن
ا.ت هنوز حالت تهاجمی داشت اما جین کامل دخترو به خودش چسبوند و براش لالایی خوند و ا.ت به خواب رفت
فردای اون روز عروسی ا.ت و جین بود و هر دو خوشحال و شاد بودن ا.ت خوشحال بود که اتفاق خاصی نیافتاده و جین رو بخشیده بود. تصور اینکه اگر جینو نبخشه قراره چی بشه اجباری برای بخشش بود. جین هم خوشحال از اینکه ا.ت مامان بچهاش میشه
بخش پایانی در کامنتا(جا نبود)
..اما مدادم باهاش حرف میزد و لباشو میبوسید که تو دوربینای مدار بسته عادی و رمانتیک معلوم شه
بردش داخل خونه و در یخچالشو باز کرد
جین: اوووو دختر اینهمه سوجو داری...خب کارمون رو راحت میکنه امشب چه شبی بشه....در تمام بطری ها رو باز کرد و جولیا رو بیدار کرد
*من کجام؟
جین: خونتی حالت بد شد اوردمت همینجا
*چرا حالم بد شد؟
جین: نمیدونم فقط خواستم بیدارت کنم اما بیدار نشدی
*جین ...احساس بدی دارم
جین: نترس دکتر گفت که چیزیت نیست
*بردیم دکتر؟
جین: آره عشقم میای سوجو بزنیم؟
*باشه
جین: میخوام امشب برای همیشه یادمون بمونه اگر موافقی کل این شیشه رو بکش بالا
جولیا حالش دست خودش نبود بطری سوجو رو گرفت و با تمام تلخیش خورد....دیگه چیزی حالیش نبود و جین با خیال راحت هفتا بطری دیگه هم به خوردش داد و دختر مستی که خواب رفته بود رو نگاه کرد...
جین: وقت چند تا آمپول حالیه دیگس
سه بار بهش هوا وارد کرد و سریع از خونش زد بیرون و سرنگ رو تو خیابون ول کرد و برگشت پیش دخترش
ا.ت ویو با صدای دوباره در سعی کردم جیغ بکشم که یهو در باز شد و جین با بدنی خسته امد و رو تخت نشست و موهاشو بهم ریخت
جین: بخوابیم؟
ا.ت: هومممم؟؟؟
جین: خواب دیگ...اها هواسم نبود
چسب رو از دهن ات به ارومی کند
ا.ت: جین..جین خواهش میکنم...التماست میکنم بگو کاری نکردی...هر چی بخوای بهت میدم بگو اون دختر سالمه(گریه)
جین: ا.ت...بار بعدی ای که ناراحتیت رو ببینم دیگه اینقدر تمیز آدم نمیکشم
ا.ت: جین تو اینجوری نبودی چرا اینجور شدی؟(گریه)
جین رو ا.ت خیمه زد
جین: من از عشق دیوونه شدم(بم)
ا.ت: جین خواهش میکنم من دیگه ازت میترسم(گریه)
جین اشکای دخترشو پاک کرد و لبشو بوسید
جین: اگر چیزی شد تمام تقصیرات مال منه و من مسئولیتشو قبول میکنم
جین با کنترل چراغا رو خاموش کرد و چسب رو سطل انداخت و ا.ت رو تو بغلش گرفت
جین: معذرت میخوام
ا.ت: نباید اینکارو میکردی
جین: تو هم نباید عقل و قلبمو ازم میدزدیدی...تو مجرمی
ا.ت: حرفای قشنگت روم کار نمیکنه
جین: به جرم عروس بودنم تا ابد باید اینا روت کار کنن
ا.ت هنوز حالت تهاجمی داشت اما جین کامل دخترو به خودش چسبوند و براش لالایی خوند و ا.ت به خواب رفت
فردای اون روز عروسی ا.ت و جین بود و هر دو خوشحال و شاد بودن ا.ت خوشحال بود که اتفاق خاصی نیافتاده و جین رو بخشیده بود. تصور اینکه اگر جینو نبخشه قراره چی بشه اجباری برای بخشش بود. جین هم خوشحال از اینکه ا.ت مامان بچهاش میشه
بخش پایانی در کامنتا(جا نبود)
- ۵۷۴
- ۱۴ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط