هنوز در سفرم

هنوز در سفرم ...!
خیال میکنم در آبهای جهان قایقیست و من مسافر آن قایق هزاران سال است سرود زنده ی دریانوردان کهن را به گوش روزنه های فصول میخوانم و پیش میرانم...
مرا سفر ب کجا میبرد...!
کجا نشان قدم ناتمام خواهد ماند؟؟؟
و بند کفش به انگشت های نرم فراغت گشوده خواهد شد؟؟
کجاست جای رسیدن و پهن کردن یک فرش و بیخیال نشستن ؟؟
و در کدام بهار درنگ خواهی کردو سطح روح ،پر از برگ سبز خواهد شد ... #لربختیاری
دیدگاه ها (۵)

به هر آسمان زلالی شک دارد گنجشکی کهبا سر به پنجره خرده است..

دستت را که نمیتوانملااقل بگذار...بهانه ات را بگیرم !!روحت شا...

شیطنت را فراموش نکنید حتی اگر فیلسوف ترین فرد در زندگیتان هس...

چنان تنهای تنهایمکه حتّی نیستم با خود...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط