وقتی بهم خیانت کردی....
وقتی بهم خیانت کردی....
[Part][10]
رفتم حموم اومد جلو اینه موهامو خشک کردم
ویه ارایش سادع انجام دادم و رفتم پایین سر میز شام مثل همیشه عمم سر میز نشسته بود
سایا نبود از عمم سوال پرسیدم سایا کجاست..؟
عمه: عزیزم سایا رفته جایی ۲ ساعت دیگه میاد
ا/ت: خوبه شروع کردیم به خوردن غذا وقتی تموم شد بلند شدم و به سمت هال رفتم رو کاناپه نشستم یه فیلم پیدا کردم و دیدم اصن نفهمیده بودم کی چشام گرم شده و خوابیده بودم صبح بلند شدم بدنم درد میکرد صدا از سالون میومد
رفتم عمم بود داشت میرفت
رفتم سمتش و بغلش کردیم با سایا رفت
ا/ت: سایا کجا بودی دیشب هااا
سایا: اممم رفتع بودم پیش دوستام
ا/ت : خوبه بریم صبحونه بخوریم و بریم
مدرسه صبحونه خوردیم و رفتیم مدرسه
رفتیم کلاس من و نشستیم سایا گفت
الان من باید خودمو معرفی کنم وایی
از این کار متنفرممممم
ا/ت: خنده ریزی کردم معلم وارد شد سایا رفت خودشو معرفی کرد زنگ اول به خوبی تموم شده
در عجب بودم که ایلین چرا کاری نکرد
به سایا گفتم بریم بیرون و حرف بزنیم
رفتیم پایین ...وای باز این ایلین داشت
پز کیف و کفشش رو میداد که همه وقتی کفش منو دید دقیقن مثل کفش ایلین بود عصبی شد و اومد سمت ما با داد و بی داد می گفت..
ایلین: هاااا ا/ت میبینم کفش های تقلبی میپوشی دوست داری به من برسی
ا/ت: زیاد زر نزن اعتماد به مریخ کفش های من
اصلن ولی تو به قدری پرو هستی که لباس هایی که کوک برات میخره رو به اسم خودت میزنی...
ایلین: یااااا ا/تتتت خفت میکنم.....
ا/ت : داشت حرف میزد که سایا گفت....
[خماری😂]
(حمایت کنیداااا)
{ قول داده بودم گذاشتم}
#BTS #Army #Taehyung #V #Jungkook #Jimin #J_hope #Jhope #RM #Jin #Suga #Ho_seok
#بی_تی_اس #آرمی #تهیونگ #وی #کیم_تهیونگ #جونگ_کوک #کوک #کوکی #جئون_جونگ_کوک #رمان #جیمین #موچی #پارک_جیمین #یونگی #شوگا #گربه #پیشی #مین_یونگی #جیهوپ #جانگ_هوسوک #هوسوک #آر_ام #نامجون #کیم_نامجون #جین #کیم_سوک_جین
[Part][10]
رفتم حموم اومد جلو اینه موهامو خشک کردم
ویه ارایش سادع انجام دادم و رفتم پایین سر میز شام مثل همیشه عمم سر میز نشسته بود
سایا نبود از عمم سوال پرسیدم سایا کجاست..؟
عمه: عزیزم سایا رفته جایی ۲ ساعت دیگه میاد
ا/ت: خوبه شروع کردیم به خوردن غذا وقتی تموم شد بلند شدم و به سمت هال رفتم رو کاناپه نشستم یه فیلم پیدا کردم و دیدم اصن نفهمیده بودم کی چشام گرم شده و خوابیده بودم صبح بلند شدم بدنم درد میکرد صدا از سالون میومد
رفتم عمم بود داشت میرفت
رفتم سمتش و بغلش کردیم با سایا رفت
ا/ت: سایا کجا بودی دیشب هااا
سایا: اممم رفتع بودم پیش دوستام
ا/ت : خوبه بریم صبحونه بخوریم و بریم
مدرسه صبحونه خوردیم و رفتیم مدرسه
رفتیم کلاس من و نشستیم سایا گفت
الان من باید خودمو معرفی کنم وایی
از این کار متنفرممممم
ا/ت: خنده ریزی کردم معلم وارد شد سایا رفت خودشو معرفی کرد زنگ اول به خوبی تموم شده
در عجب بودم که ایلین چرا کاری نکرد
به سایا گفتم بریم بیرون و حرف بزنیم
رفتیم پایین ...وای باز این ایلین داشت
پز کیف و کفشش رو میداد که همه وقتی کفش منو دید دقیقن مثل کفش ایلین بود عصبی شد و اومد سمت ما با داد و بی داد می گفت..
ایلین: هاااا ا/ت میبینم کفش های تقلبی میپوشی دوست داری به من برسی
ا/ت: زیاد زر نزن اعتماد به مریخ کفش های من
اصلن ولی تو به قدری پرو هستی که لباس هایی که کوک برات میخره رو به اسم خودت میزنی...
ایلین: یااااا ا/تتتت خفت میکنم.....
ا/ت : داشت حرف میزد که سایا گفت....
[خماری😂]
(حمایت کنیداااا)
{ قول داده بودم گذاشتم}
#BTS #Army #Taehyung #V #Jungkook #Jimin #J_hope #Jhope #RM #Jin #Suga #Ho_seok
#بی_تی_اس #آرمی #تهیونگ #وی #کیم_تهیونگ #جونگ_کوک #کوک #کوکی #جئون_جونگ_کوک #رمان #جیمین #موچی #پارک_جیمین #یونگی #شوگا #گربه #پیشی #مین_یونگی #جیهوپ #جانگ_هوسوک #هوسوک #آر_ام #نامجون #کیم_نامجون #جین #کیم_سوک_جین
۲۴.۴k
۲۰ اسفند ۱۴۰۱