در گیسوان ناز خودت جا بزن مرا

در گیسوان ناز خودت جا بزن مرا
لازم شد از هزار جهت تا بزن مرا 
هرشب که بی اجازه ببوسم خیال تو
صاحب اجازه ای تو و فردا بزن مرا
من کودکانه سیب ترا میکشم به لب
تا آدمم کنی بشو حوا بزن مرا
صدها غزل به خاطر لبهای تو ببین 
یک بوسه هم به خاطر اینها بزن مرا
با انعکاس برق لبت اتشم بزن
چون صاعقه به بزم اهورا بزن مرا
(احمد پروین)
دیدگاه ها (۶)

من همیشه به ندایِ قلبم،گوش میدهم...که با هر طپشش...صدای دوست...

آدم ها از دستاونی که دوستش دارندزود تر ناراحت میشندروش حساس ...

من آن مستم که در میخانه ای از دست خواهد رفت اگر دستان تو پر ...

من از تمامـِ جـان و جهانو زمین و عشق کنجی میان بازویِجانانم ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط