مراقبم باش
مراقبم باش❤️🩹
(لالایی تموم شد اما هنوز شوگا نخوابیده بود)
&داداش چرا نخوابیدی
-حیفم اومد بخوابم میخواستم صداتو بشنوم
&یکی که صداش از کل آواز های دنیا بهتره داره اینو به من میگه مگه میشه
-سوزی اینطوری نگو من ناراحت میشم تو واقعا صدات خیلی خوبه
&باشه باشه تو ناراحت نشو الآنم بخواب داداش
-باشه(مثل یه بچه گربه میره تو بغلش و سرشو میزاره رو سینش و چشماشو میبنده و میخوابه)
&وقتی دیدم داداش خوابید آروم از تخت اومدم پایین پتو رو روش فیکس کردم و نشستم رو مبل دستاشو گرفتم هنوزم داغ بود اما نسبت به قبل بهتر شده بود اما هنوزم تب داشت رفتم از پایین حوله رو خیس کردم آوردم گذاشتم رو پیشونیش وقتی گذاشتم رو پیشونیش دیدم که تو خودش جم شد انگار که سردش شده باشه یکم بعد آروم شد و دوباره خوابید چند بار دستمال رو خیس کردم و عوض کردم روی پاهاشم گذاشتم تا دیدم تبش اومد پایین یه نفس راحتی کشیدم و دستشو گرفتم و سرمو گذاشتم رو دستاش خیلی حس خوبی داشتم ساعت نزدیکی پنج صبح بود دیگه کم کم خورشید طلوع میکرد خسته بودم اما اینکه حالش بهتر شده بود تمام خستگی هامو از تنم به در میکرد سرم رو دستش بود که کم کم خوابم برد
(فردا صبح)
-با پرتو های نوری که از لابه لای پرده به کف چوبی اتاق میخوردن بیدار شدم که یه جسمی رو روی دستام حس کردم سرمو برگردوندم که دیدم سر سوزیه خیلی خوشگل خوابیده بود معلومه که خیلی خسته شده آروم بلندش کردم گذاشتمش رو تخت و بغلش کردم و خوابیدم
(چند مین بعد)
&بیدار شدم که دیدم تو بغل داداشم ساعت نه صبح بود آروم از تخت اومدم بیرون پرده رو کشیدم تا نور اذیتش نکنه و رفتم پایین تا براش صبحونه آماده کنم رفتم و هر چی که دوست داشت رو حاضر کردم
-با حس سنگینی رو چشمام بیدار شدم که دیدم سوزی نیست پس کجاست شاید رفته اتاق خودش بزار برم ببینم هه اینجا هم که نیست پس رفته پایین رفتم پایین که دیدم بوی عطر خوش قهوه و نون تازه میاد اون برام صبحونه درست کردم بود
&عه بیدار شدی داداش
-اره
&کاش بلند نمیشدی برات میاوردم
-نه عزیزم نیازی نیست اوو چه کردی پرنسس این چه خوب شده
&خوشت اومده
-اره عالیه
&میدونستم خیلی دوست داری واسه همین درست کردم
-مرسی قند عسلم(کمرشو میگیره و میچسبونه به خودش و محکم بغلش میکنه)
&خواهش میکنم(سرشو فرو میکنه تو سینش و چشماشو میبنده و نا خودآگاه یه لبخند پر رنگی رو لباش میشینه)
-فسقلی
&جونم
-میدونستی خیلی دوست دارم
&منم همینطور(از بغلش میان بیرون)
-چیشد
&(دستشو میزاره رو پیشونیش )خداروشکر تبت اومده پایین
-همشم به لطف توسعه(با دستاش صورتشو میگیره رو میاره جلو و پیشونیش رو میبوسه)
&کاری نکردم که
-واقعا نمیدونم اگه تو نبودی من چیکار میکردم خیلی ازت ممنونم
&خواهش میکنم، اینو بدون که من همیشه هستم
-این بوی چیه
&ای وای نیمروم سوخت وای (تابه رو برمیداره میزاره تو سینک که دستشم میسوزه)
-هی هی چیشد ببینم دستتو(دستشو میگیره زیر شیر آب و میبوسه)چرا حواست به خودت نیست
&خودم به جهنم نیمروم سوخت(بغض و ناراحت )
-ماه من تو واقعا الان به خاطر یه نیمرو ناراحتی
&آخه تو نیمرو خیلی دوست داری
-خوشگلم مهم نیست فدای یه تار موت
&میتونی صبر کنی تا دوباره درست کنم
-نیازی نیست نفسم اینجا کلی چیزه دیگه هم هستش
&آخه من میخوام نیمرو بزارم
-باشه پس بیا اینور من درست میکنم
&نه نه امکان ندارد تو هنوز کامل خوب نشدی
-من خوبم
&نه داداش لطفا
-هوف باشه عزیزم (میشینه رو صندلی)
&خوب اینم بریزم الان حاضر میشه
-بعضی وقتا فکر میکنم اگه تو نبودی اصلا منی وجود داشت یا نه اگه حمایت های تو نبود من اصلا میتونستم به اینجا برسم یا نه
&من همیشه پیشتم دقیقا بغلت فقط کافیه صدام کنی تا بدوم بیام تو بغلت
-عاشقتم🤍
&خوب این آماده شد بفرمایید
-دستت درد نکنه واقعا همچین خیلی خوب شده
&همشو برای تو درست کردم تا حالت خوب بسه از این به بعدش قول بده تا مراقب خودت باشی من یه دونه بیشتر از تو ندارم
-قول میدم
&ممنونم
-خوب تموم شد واقعا ازت ممنونم همچی عالی بود
&خواهش میکنم خوب من اینارو جمع کنم
-وایسا کمکت کنم
&نه تو برو اونجا دراز بکش تا وقتی که کامل خوب بشی نه کمپانی میری نه از جان بلند میشی
-چشم قربان
&آفرین
-بفرمایید دراز کشیدم
&آفرین اینا هم تموم شد اینم آب پرتغاله خودم درستش کردم ویتامینه برات بیا
-وای خیلی ممنونم عسلم
&خواهش (میره تو بغلش و موهاشو نوازش میکنه و سرشو میبوسه)
-(مثل یه گربه خودشو واسه خواهرس لوس میکنه)
ادامش اپلود نشد برو پست بعد
(لالایی تموم شد اما هنوز شوگا نخوابیده بود)
&داداش چرا نخوابیدی
-حیفم اومد بخوابم میخواستم صداتو بشنوم
&یکی که صداش از کل آواز های دنیا بهتره داره اینو به من میگه مگه میشه
-سوزی اینطوری نگو من ناراحت میشم تو واقعا صدات خیلی خوبه
&باشه باشه تو ناراحت نشو الآنم بخواب داداش
-باشه(مثل یه بچه گربه میره تو بغلش و سرشو میزاره رو سینش و چشماشو میبنده و میخوابه)
&وقتی دیدم داداش خوابید آروم از تخت اومدم پایین پتو رو روش فیکس کردم و نشستم رو مبل دستاشو گرفتم هنوزم داغ بود اما نسبت به قبل بهتر شده بود اما هنوزم تب داشت رفتم از پایین حوله رو خیس کردم آوردم گذاشتم رو پیشونیش وقتی گذاشتم رو پیشونیش دیدم که تو خودش جم شد انگار که سردش شده باشه یکم بعد آروم شد و دوباره خوابید چند بار دستمال رو خیس کردم و عوض کردم روی پاهاشم گذاشتم تا دیدم تبش اومد پایین یه نفس راحتی کشیدم و دستشو گرفتم و سرمو گذاشتم رو دستاش خیلی حس خوبی داشتم ساعت نزدیکی پنج صبح بود دیگه کم کم خورشید طلوع میکرد خسته بودم اما اینکه حالش بهتر شده بود تمام خستگی هامو از تنم به در میکرد سرم رو دستش بود که کم کم خوابم برد
(فردا صبح)
-با پرتو های نوری که از لابه لای پرده به کف چوبی اتاق میخوردن بیدار شدم که یه جسمی رو روی دستام حس کردم سرمو برگردوندم که دیدم سر سوزیه خیلی خوشگل خوابیده بود معلومه که خیلی خسته شده آروم بلندش کردم گذاشتمش رو تخت و بغلش کردم و خوابیدم
(چند مین بعد)
&بیدار شدم که دیدم تو بغل داداشم ساعت نه صبح بود آروم از تخت اومدم بیرون پرده رو کشیدم تا نور اذیتش نکنه و رفتم پایین تا براش صبحونه آماده کنم رفتم و هر چی که دوست داشت رو حاضر کردم
-با حس سنگینی رو چشمام بیدار شدم که دیدم سوزی نیست پس کجاست شاید رفته اتاق خودش بزار برم ببینم هه اینجا هم که نیست پس رفته پایین رفتم پایین که دیدم بوی عطر خوش قهوه و نون تازه میاد اون برام صبحونه درست کردم بود
&عه بیدار شدی داداش
-اره
&کاش بلند نمیشدی برات میاوردم
-نه عزیزم نیازی نیست اوو چه کردی پرنسس این چه خوب شده
&خوشت اومده
-اره عالیه
&میدونستم خیلی دوست داری واسه همین درست کردم
-مرسی قند عسلم(کمرشو میگیره و میچسبونه به خودش و محکم بغلش میکنه)
&خواهش میکنم(سرشو فرو میکنه تو سینش و چشماشو میبنده و نا خودآگاه یه لبخند پر رنگی رو لباش میشینه)
-فسقلی
&جونم
-میدونستی خیلی دوست دارم
&منم همینطور(از بغلش میان بیرون)
-چیشد
&(دستشو میزاره رو پیشونیش )خداروشکر تبت اومده پایین
-همشم به لطف توسعه(با دستاش صورتشو میگیره رو میاره جلو و پیشونیش رو میبوسه)
&کاری نکردم که
-واقعا نمیدونم اگه تو نبودی من چیکار میکردم خیلی ازت ممنونم
&خواهش میکنم، اینو بدون که من همیشه هستم
-این بوی چیه
&ای وای نیمروم سوخت وای (تابه رو برمیداره میزاره تو سینک که دستشم میسوزه)
-هی هی چیشد ببینم دستتو(دستشو میگیره زیر شیر آب و میبوسه)چرا حواست به خودت نیست
&خودم به جهنم نیمروم سوخت(بغض و ناراحت )
-ماه من تو واقعا الان به خاطر یه نیمرو ناراحتی
&آخه تو نیمرو خیلی دوست داری
-خوشگلم مهم نیست فدای یه تار موت
&میتونی صبر کنی تا دوباره درست کنم
-نیازی نیست نفسم اینجا کلی چیزه دیگه هم هستش
&آخه من میخوام نیمرو بزارم
-باشه پس بیا اینور من درست میکنم
&نه نه امکان ندارد تو هنوز کامل خوب نشدی
-من خوبم
&نه داداش لطفا
-هوف باشه عزیزم (میشینه رو صندلی)
&خوب اینم بریزم الان حاضر میشه
-بعضی وقتا فکر میکنم اگه تو نبودی اصلا منی وجود داشت یا نه اگه حمایت های تو نبود من اصلا میتونستم به اینجا برسم یا نه
&من همیشه پیشتم دقیقا بغلت فقط کافیه صدام کنی تا بدوم بیام تو بغلت
-عاشقتم🤍
&خوب این آماده شد بفرمایید
-دستت درد نکنه واقعا همچین خیلی خوب شده
&همشو برای تو درست کردم تا حالت خوب بسه از این به بعدش قول بده تا مراقب خودت باشی من یه دونه بیشتر از تو ندارم
-قول میدم
&ممنونم
-خوب تموم شد واقعا ازت ممنونم همچی عالی بود
&خواهش میکنم خوب من اینارو جمع کنم
-وایسا کمکت کنم
&نه تو برو اونجا دراز بکش تا وقتی که کامل خوب بشی نه کمپانی میری نه از جان بلند میشی
-چشم قربان
&آفرین
-بفرمایید دراز کشیدم
&آفرین اینا هم تموم شد اینم آب پرتغاله خودم درستش کردم ویتامینه برات بیا
-وای خیلی ممنونم عسلم
&خواهش (میره تو بغلش و موهاشو نوازش میکنه و سرشو میبوسه)
-(مثل یه گربه خودشو واسه خواهرس لوس میکنه)
ادامش اپلود نشد برو پست بعد
- ۱۱.۸k
- ۱۸ تیر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط