من رقیه دختر شیرین زبان شاه دینم
من رقیه دختر شیرین زبان شاه دینم
غنچه ی پژمرده ی باغ امیر المومنینم
هر دو عالم در دعا ، محتاج دست کوچک من
تا ابد حاجت روا گردند از یک آمینم
پاک سوزد هر که خواند سطری از شرح کتابم
دلبر و محبوبه ی محبوب دل آفرینم
کربلا در روز عاشورا بلا اندر بلا بود
دور بابایم بگردم ، مبتلا در مبتلا بود
من هم آخر نازنینم ، نازنینم ، نازنینم
نوگل آن عشقباز اولین و آخرینم
غنچه ی پژمرده ی باغ امیر المومنینم
هر دو عالم در دعا ، محتاج دست کوچک من
تا ابد حاجت روا گردند از یک آمینم
پاک سوزد هر که خواند سطری از شرح کتابم
دلبر و محبوبه ی محبوب دل آفرینم
کربلا در روز عاشورا بلا اندر بلا بود
دور بابایم بگردم ، مبتلا در مبتلا بود
من هم آخر نازنینم ، نازنینم ، نازنینم
نوگل آن عشقباز اولین و آخرینم
۷۸۷
۲۴ مهر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.