گناهش گردن خودت

گناهش گردن ِ خودت . . .
اِمروز روزه بودم که حسرت ِ تو را خوردم ! ! !


سیاهی ِ زیر ِ چشمانم را دوست دارم . . .
جای ِ پای ِ رفتن ِ توست . . . ! ! !


نه چتری با خودت داشتی ،
نه چمدانی ،
"عاشقت شدم . . . "
اَز کجا باید می دانستم مسافری ؟ ؟ ؟


دلم گریه می خواهد؛
یکی بیاید و با حرفی کوچک بهانه بدهد دستم. . .


برای ِ داشتن ِ تو ،
دلی را به دریا زده اَم ،
که . . .
از آب واهمه داشت !


چه خوشبختم من . . .
که دستانم هنوز بوی ِ تورا میدهد !



آغوشم را باز کرده‌ام
اگر نیایی
به مترسکی می مانم. . .
دیدگاه ها (۱)

با تو نه برای من غروری ماند،نه حواسی،نه دلی.با تو هر چقدر هم...

نفس تنگی گرفته اند روزهایم ...هیچ دارویی هم انگار اثر نمی کن...

تسلیت به بازماندگان

نُت به نُت پُر از غمم، گرچه دم نمی‌زنممثل بغض مانده‌ام در گل...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط