صدایم کن
صدایم کن
نگاهم کن
که عشقت کرده ویرانم
دو چشمان قشنگت
آتشی افکنده بر جانم
تو ای مه روی زیبایم
بکش دست نوازش را
که همچون بره آهویی
دو چشمت کرده حیرانم
هزاران بار گفتم من
و میدانم که میدانی
منم هستم خاک پای تو
تو هستی دینُ ایمانم
ز بیم درد تنهایی
دلم چون سرکه میجوشد
نمیدانم چرا گیجم؟
چرا اینگونه بی جانم؟
تو ای آرامش جانم
ندارم طاقت دوری
اگر دلداده ام باشی
فدایت میکنم جانم...
نگاهم کن
که عشقت کرده ویرانم
دو چشمان قشنگت
آتشی افکنده بر جانم
تو ای مه روی زیبایم
بکش دست نوازش را
که همچون بره آهویی
دو چشمت کرده حیرانم
هزاران بار گفتم من
و میدانم که میدانی
منم هستم خاک پای تو
تو هستی دینُ ایمانم
ز بیم درد تنهایی
دلم چون سرکه میجوشد
نمیدانم چرا گیجم؟
چرا اینگونه بی جانم؟
تو ای آرامش جانم
ندارم طاقت دوری
اگر دلداده ام باشی
فدایت میکنم جانم...
۱.۶k
۱۸ مرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.