داشتم فکر میکردم چقدر آدمهای امن خوبند آدم هایی که رازد

داشتم فکر می‌کردم چقدر آدمهای امن خوبند. آدم هایی که رازدارند. آن‌هایی که می‌توانی کنارشان خودت باشی و تمام روحت را عریان کنی. از همه‌چیز بی‌واهمه حرف بزنی، بدون هراسی از قضاوت شدن. آدم‌هایی که نه با لبها که با چشمها و روحشان لبخند می‌زنند. بدون این که زیاد بدانند، اعتماد می‌کنند و شاید خودشان هم هرگز ندانند در کدام روز سختت به تو رسیده‌اند و چطور خورشید شده‌اند وسط همه تاریکی های دلت. چقدر خورشیدها خوبند، چقدر بی‌منت و چقدر خوش‌بو و چقدر بوسیدنی و چقدر خواستنی‌اند.
مهربانی هایی که انگار نهرهای بهشتند روی آتش تنهایی. درد و دریغ که کمند. بسیار کم...
دیدگاه ها (۶)

عشق چیز عجیبیه جدا...

دنیا خوب، بد، زشت، زیبا فراوان دارد. تو خوب باش...تو زیبا بم...

«وقتی که غمگین هستی خیلی شیرین و دل‌ربا می‌شوی. مهربانیِ غم‌...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط