تفسیر قرآن
پیامهای آیه 9 سوره حشر
- بستر سازى براى ارائه خدمات به ديگران يك ارزش است. «تبوّؤ الدار»
- هم ظاهر آراسته لازم است و هم باطن. «تبوّؤ الدار و الايمان»
- محبّت به اهل ايمان مرز و بوم ندارد. «يحبّون من هاجَرَ اليهم»
- از ايثار و روحيات خوب ديگران نام ببريد. «يحبّون... يؤثرون»
- دوستى پايدار آن است كه به خاطر كمالات، افراد را دوست بداريم، نه به خاطر نام و قبيله و چشم داشت. «يحبّون من هاجر»
- تظاهر به كمال ارزش ندارد، كمال آن است كه در عمق جان باشد. «لايجدون فى صدورهم حاجة»
- در ستايش از گروهى، نبايد از گروه ديگر غافل شد تا ايجاد حساسيّت شود. در آيه قبل از مهاجرين ستايش شد و اين آيه از انصار ستايش مى كند. «يحبون من هاجر اليهم»
- مهم تر از مهمان دوستى، مهاجر دوستى است، زيرا مهمان چند روزى بيشتر نيست، ولى مهاجر مدّت هانزد انسان مى ماند. «يحبون من هاجر اليهم»
- در تجليل، سلسله مراتب و سوابق حفظ شود. اول مهاجران(آيه قبل) بعد انصار(اين آيه) و در آيه بعد از تابعين ستايش شده است.
- خداوند از افرادى كه حسد ندارند ستايش مى كند. (معمولاً حسادت ها به هنگام تقسيم مال جلوه مى كند. با اين كه پيامبر، فيئ را تنها به مهاجران داد ولى انصار چشم داشتى نداشتند.) «لايجدون... حاجة مما اوتوا»
- طبع بلند و ديد وسيع، مورد ستايش قرآن است. «لايجدون فى صدورهم حاجة»
- اظهار دوستى كافى نيست، دوستىِ عملى لازم است. «يحبّون... يؤثرون»
- بخشش با وجود نياز مهمتر است. «يؤثرون... و لو كان بهم خصاصة»
- رستن از بخل، مايه رستگارى است. «مَن يوق شحّ نفسه... هم المفلحون»
- بخل با نفس عجين است. اگر كسى از بخل دور شود نه تنها از مال بلكه از جان نيز مى تواند بگذرد. «يوق شحّ نفسه»
- بخيل، رستگار نمى شود. «مَن يوق شحّ نفسه فاولئك هم المفلحون»
- نجات از بخل، با كمك و امداد الهى ممكن است. كلمه «يوقَ» مجهول آمده، زيرا بازدارنده خداوند است.
- بسيارى از كمالات، مربوط به نجات از بخل است. جمله «يوق شح نفسه» به عنوان كليد، در آخر آيه آمده است.
بر گرفته از کتاب الکترونیکی تفسير نور مرکز اطلاع رسانی غدیر
- بستر سازى براى ارائه خدمات به ديگران يك ارزش است. «تبوّؤ الدار»
- هم ظاهر آراسته لازم است و هم باطن. «تبوّؤ الدار و الايمان»
- محبّت به اهل ايمان مرز و بوم ندارد. «يحبّون من هاجَرَ اليهم»
- از ايثار و روحيات خوب ديگران نام ببريد. «يحبّون... يؤثرون»
- دوستى پايدار آن است كه به خاطر كمالات، افراد را دوست بداريم، نه به خاطر نام و قبيله و چشم داشت. «يحبّون من هاجر»
- تظاهر به كمال ارزش ندارد، كمال آن است كه در عمق جان باشد. «لايجدون فى صدورهم حاجة»
- در ستايش از گروهى، نبايد از گروه ديگر غافل شد تا ايجاد حساسيّت شود. در آيه قبل از مهاجرين ستايش شد و اين آيه از انصار ستايش مى كند. «يحبون من هاجر اليهم»
- مهم تر از مهمان دوستى، مهاجر دوستى است، زيرا مهمان چند روزى بيشتر نيست، ولى مهاجر مدّت هانزد انسان مى ماند. «يحبون من هاجر اليهم»
- در تجليل، سلسله مراتب و سوابق حفظ شود. اول مهاجران(آيه قبل) بعد انصار(اين آيه) و در آيه بعد از تابعين ستايش شده است.
- خداوند از افرادى كه حسد ندارند ستايش مى كند. (معمولاً حسادت ها به هنگام تقسيم مال جلوه مى كند. با اين كه پيامبر، فيئ را تنها به مهاجران داد ولى انصار چشم داشتى نداشتند.) «لايجدون... حاجة مما اوتوا»
- طبع بلند و ديد وسيع، مورد ستايش قرآن است. «لايجدون فى صدورهم حاجة»
- اظهار دوستى كافى نيست، دوستىِ عملى لازم است. «يحبّون... يؤثرون»
- بخشش با وجود نياز مهمتر است. «يؤثرون... و لو كان بهم خصاصة»
- رستن از بخل، مايه رستگارى است. «مَن يوق شحّ نفسه... هم المفلحون»
- بخل با نفس عجين است. اگر كسى از بخل دور شود نه تنها از مال بلكه از جان نيز مى تواند بگذرد. «يوق شحّ نفسه»
- بخيل، رستگار نمى شود. «مَن يوق شحّ نفسه فاولئك هم المفلحون»
- نجات از بخل، با كمك و امداد الهى ممكن است. كلمه «يوقَ» مجهول آمده، زيرا بازدارنده خداوند است.
- بسيارى از كمالات، مربوط به نجات از بخل است. جمله «يوق شح نفسه» به عنوان كليد، در آخر آيه آمده است.
بر گرفته از کتاب الکترونیکی تفسير نور مرکز اطلاع رسانی غدیر
۸۳۷
۱۲ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.