بسم الله رحمن رحیم

بسم الله رحمن رحیم

امام صادق علیه السلام :

عابدی در بنی اسرائیل بود که هیچ از دنیا استفاده نمی کرد . [روزی] شیطان ، نعره زد و لشکریانش را جمع نمود و گفت :
چه کسی می تواند این عابد را از راه به دَر کند؟
یکی گفت : من .
شیطان پرسید : چگونه؟
گفت : از طریق زنان .
شیطان گفت : نمی توانی .
این عابد ، زنان را تجربه نکرده است .
دیگری گفت : من [می توانم] . پرسید : چگونه؟
گفت : از راه می گساری و خوش گذرانی .
شیطان گفت : نمی توانی ، او این کاره نیست .
دیگری گفت : من[می توانم] . پرسید : چگونه؟
گفت : با کارهای خوب .
شیطان گفت : برو که تو می توانی .

شیطانک به محل سکونت عابد رفت و در کنار او به نماز ایستاد . عابد ، می خوابید و شیطانک ، نمی خوابید .
عابد ، استراحت می کرد و شیطانک ، استراحت نمی کرد .
عابد ، رو به او کرد و در حالی که خود و کارهای خود را کوچک می دید ، پرسید :
ای بنده خدا! چگونه این همه توان بر انجام دادن نماز داری؟
شیطانک ، پاسخ نداد .
[عابد ]دوباره پرسید .
شیطانک ، در پاسخ گفت :
ای بنده خدا! من گناه کردم و از آن ، توبه نمودم . اینک ، هرگاه به یاد آن گناه می افتم ، بر انجام دادن نماز ، نیرو می گیرم .
عابد گفت : بگو چه گناهی مرتکب شدی تا من هم انجام بدهم و توبه کنم و بر نماز خواندن بیشتر ، نیرومند گردم .
شیطانک گفت :
وارد شهر شو و سراغ فلان زن روسپی را بگیر و دو درهم به وی بده و مرتکب فحشا شو .
عابد گفت :
دو درهم را از کجا بیاورم؟ اصلاً دو درهم چیست؟
شیطانک از زیر پایش دو درهم بیرون آورد و به وی داد .
عابد با لباس بلند خود ، وارد شهر شد و سراغ خانه زن روسپی را گرفت ، مردم ، او را راهنمایی کردند و گمان کردند که آمده تا او را موعظه نماید .
عابد ، نزد زن آمد و دو درهم را پیش او انداخت و گفت : بلند شو! زن بلند شد ، داخل خانه شد و به عابد گفت : داخل شو .
سپس به عابد گفت : با هیئتی نزد من آمدی که آن گونه ، کسی نزد من نمی آید . داستانت چیست؟ به من بگو .
عابد ، داستان را برایش تعریف کرد. زن گفت :
ای بنده خدا! ترک گناه ، آسان تر از توبه است و چنین نیست که هر کسی بخواهد توبه کند ، بدان ، دست یابد ، به نظر می رسد آن مرد ، شیطانی بوده که در شمایل مردی ظاهر شده است, بازگرد که چیزی نخواهی دید .
مرد عابد ، بازگشت .
آن زن ، همان شب از دنیا رفت . صبح ، بر درِ خانه اش نوشته شده بود : «بر جنازه این زن ، حاضر شوید که از بهشتیان است» .
مردم ، به تردید افتادند . سه روز صبر کردند و او را دفن نکردند . خداوند عز و جل به پیامبری از پیامبرانش (یعنی موسی بن عمران علیه السلام ) وحی فرستاد که : «بر جنازه آن زن ، حاضر شو ، بر او نماز بگزار و به مردم ، دستور بده که بر او نماز بگزارند . به راستی که او را بخشیدم و بهشت را بر او واجب کردم؛ زیرا بنده ام را از گناه ، باز داشت» .

منبع : الکافی
دیدگاه ها (۸)

بسم الله الرحمن الرحیمتوضیحاتی مختصر درمورد ربات ختم قرآن در...

بسم الله رحمن رحیماز قهوہ خانہ هاے یافت آبادتا خانطومان سوری...

بسم الله رحمن رحیم چرا حضرت امام جواد (ع) پربرکت ترین مولود ...

بسم الله رحمن رحیم وقتی قلبت فقط با خواندن قرآن و یاد خدا آر...

💠پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله:🔰أَرْبَعَهٌ فِی‌ الذ...

السلام علیک یا حجت الله فی ارضه ع

تاوان خوشبختی اینده ات را اکنون پس بده

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط