عیدی خداوند در شب و روز میلاد رکن آفرینش
❄️برف آمد و سر کرد به هر برزن و هر کو
🌨️امسال گرامی ست بسی آمدن او
❄️گیتی ز سپیدی شده چون سینۀ شهباز
🌨️گردون ز سیاهی شده چون پرِّ پرستو
❄️مردم همه بگریخته از برزن و بازار
🌨️پنهان شده در خانه چو زنبور به کندو
❄️از سبزه گرایید به گلخانه گل سرخ
🌨️وز باغ خرامید به مشکو گل شب بو
❄️آن شاخ پر از برف تو گویی ز ره ناز
🌨️کرده ست عیان سیمبری ساعد و بازو
❄️پوشیده به تن سرو یکی پیرهن از سیم
🌨️چون پیرهن دخترکان تا سر زانو
❄️تا دامنش از برف و گِل آلوده نگردد
🌨️بالا زده دامان و فرو چیده ز هر سو
❄️از برف گرانمایه شده خوابگه رنگ
🌨️کوراست کنون بستر و بالش ز پر قو
❄️بس گوهر ارزنده و بس لولوء شهوار
🌨️کز برف بوَد بر ز بــر تارک تیهو
❄️منقار پر از برف کند زاغ تو گویی
🌨️کز شیر بیالوده دو لب بچۀ هندو
❄️از باد برهنه شده یک باره تن بید
🌨️وز برف گرانبار شده شاخۀ ناژو
❄️زی باغ بیایید و بپرسید ز دهقان
🌨️کان دولت دیروزی امروز تو را کو؟
❄️آیا ز چه برباد شد آن نو گل شاداب؟
🌨️و آخر ز چه خاموش شد آن مرغ سخنگو؟
❄️در باغ از امروز دگر تا مه اسفند
🌨️یک سبزۀ نو رسته نبینی به لب جو
❄️خوش زی که بهار آید امسال به از پار
🌨️گیتی شود آراسته و خرّم و نیکو
❄️در کشت همی نعره زند بلبل بیدل
🌨️در دشت همی خنده کند لالۀ خود رو
❄️آن رعد همی کوس زند سخت به قوّت
🌨️وان ابر همی تیغ کشد سخت به نیرو
❄️آن برق جهان همچو یکی نیزۀ زرین
🌨️کو را فکنی هر دم ازین سوی بدان سو
❄️گیتی شود از سبزه و گل چون پر طاووس
🌨️بلبل به نشاط آید و قمری به تکاپو
❄️از سبزۀ نو خیز برآید گل و سنبل
🌨️بر سبزۀ نو نیز برآییم من و تو
❄️گل باز کند روی و (مؤید) به تو گوید :
🌨️هنگام گل است ای به دو رخ چون گل خودرو
👤علی مؤید ثابتی
🌨️امسال گرامی ست بسی آمدن او
❄️گیتی ز سپیدی شده چون سینۀ شهباز
🌨️گردون ز سیاهی شده چون پرِّ پرستو
❄️مردم همه بگریخته از برزن و بازار
🌨️پنهان شده در خانه چو زنبور به کندو
❄️از سبزه گرایید به گلخانه گل سرخ
🌨️وز باغ خرامید به مشکو گل شب بو
❄️آن شاخ پر از برف تو گویی ز ره ناز
🌨️کرده ست عیان سیمبری ساعد و بازو
❄️پوشیده به تن سرو یکی پیرهن از سیم
🌨️چون پیرهن دخترکان تا سر زانو
❄️تا دامنش از برف و گِل آلوده نگردد
🌨️بالا زده دامان و فرو چیده ز هر سو
❄️از برف گرانمایه شده خوابگه رنگ
🌨️کوراست کنون بستر و بالش ز پر قو
❄️بس گوهر ارزنده و بس لولوء شهوار
🌨️کز برف بوَد بر ز بــر تارک تیهو
❄️منقار پر از برف کند زاغ تو گویی
🌨️کز شیر بیالوده دو لب بچۀ هندو
❄️از باد برهنه شده یک باره تن بید
🌨️وز برف گرانبار شده شاخۀ ناژو
❄️زی باغ بیایید و بپرسید ز دهقان
🌨️کان دولت دیروزی امروز تو را کو؟
❄️آیا ز چه برباد شد آن نو گل شاداب؟
🌨️و آخر ز چه خاموش شد آن مرغ سخنگو؟
❄️در باغ از امروز دگر تا مه اسفند
🌨️یک سبزۀ نو رسته نبینی به لب جو
❄️خوش زی که بهار آید امسال به از پار
🌨️گیتی شود آراسته و خرّم و نیکو
❄️در کشت همی نعره زند بلبل بیدل
🌨️در دشت همی خنده کند لالۀ خود رو
❄️آن رعد همی کوس زند سخت به قوّت
🌨️وان ابر همی تیغ کشد سخت به نیرو
❄️آن برق جهان همچو یکی نیزۀ زرین
🌨️کو را فکنی هر دم ازین سوی بدان سو
❄️گیتی شود از سبزه و گل چون پر طاووس
🌨️بلبل به نشاط آید و قمری به تکاپو
❄️از سبزۀ نو خیز برآید گل و سنبل
🌨️بر سبزۀ نو نیز برآییم من و تو
❄️گل باز کند روی و (مؤید) به تو گوید :
🌨️هنگام گل است ای به دو رخ چون گل خودرو
👤علی مؤید ثابتی
۳.۵k
۰۷ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.