یک مترسک خریده ام

یک مترسک خریده ام
عطرهمیشگی ات را به تنش زده ام؛
گوشه اتاقم ایستاده!
درست مثل توست؛
فقط اینکه روزی هزار بار مرا از رفتنش
نمی ترساند...!

فرناندو پسوا
دیدگاه ها (۵)

آدمهایی که شما را بارها و بارها می آزارند، مانند کاغذ سمباده...

سالها گذشت تا من فهمیدم آدمها احتیاج دارن سفر برن. احتیاج دا...

امشب غزل بر موج دریا مینویسمدریای عشقم را همینجا مینویسمامشب...

- حالا تو بگو!گناه تبر چیست؟اگر بخواهد کسی را ببوسد!#صابر_کا...

میدانی درد دارد :))))قفسه ی سینه ام درد دارد دردی مشابه با ش...

p14بوی چوب گیاه ها هنوز زیر بینی حس میشد. نورهای که برای روش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط