نام فیک: زندگی نامه

p1

ویو ا.ت
سلام بچه ها حالتون چطوره من لی ا.ت هستم و حدودا ۲۵ سالمه و وکیل پایه یک دادگستری ام زندگی خیلی خیلی سختی رو داشتم تا همین امروز که دارم براتون این زندگی رو مینویسم فلش بک میزنم به زمانی که ۸سالع بودم
(فلش بک به ۸ سالگی)
ا.ت:مامانی؟
م.ا:بله؟
ا.ت:کی میریم خونه مامانجون اینا؟
م.ا:چمیدونم بزار ببینم اون بابای دیونت میزاره
ا.ت:چیشده مامان؟
م.ا:هیچی همون دعوا های همیشگی من فقط بخاطر تو موندم تو این زندگی
ا.ت:هق(گریه)
م.ا:گریع نکن ا.ت بلخره این بابای عوضیت میمیره و راحت میشیم
ا.ت:هق. هققق(گریه)
م.ا:پاشو اماده شو ببرمت مدرسه
ا.ت:من تو رو تنها نمیزارم بابا میزنتت
م.ا:نگران من نباش تو فقط درستو بخون باشه عزیزم؟
ا.ت:باشه .... هق(گریه و بغض)
ویو ا.ت
لباسای مدرسمو پوشیدمو رفتم دم در منتظر موندم تا مامانیم بیاد
چرا نمیاد ای بابااا رفتم بالا ببینم چرا نمیاد وایسا ببینم داره با گوشی حرف میزنه یعنی کیه؟
م.ا:عو عزیزم دوباره امروزم دعواموون شد
................
م.ا:تو چی؟خودت حالت خوبه؟
................
م.ا:جکسون جان عزیزم من باید ا.ت رو ببرم مدرسه بعدا زنگت میزنم کاری نداری؟
................
م.ا:باشه حتما توعم همینطور پس فعلا خدافظ
...............
ا.ت:کی بود مامان؟
م.ا:چی از کی اینجایی دختر؟
ا.ت:تازه
م.ا:اها خوبه پس لیلی بود
ا.ت:لیلی؟زن عمو جکسون؟
م.ا:اره
ا.ت:اوم
م.ا:بریم؟
ا.ت:.....
م.ا:باتوعم دختر
ا.ت:بریم
ویو ا.ت
رسیدیم مدرسه رفتم تو کلاس
سنی:سلام ا.تتتتت
ا.ت:سلاممم