دست های آلوده؛ بهائیت و انقلاب مشروطه
در فضای مهآلود و تار حکومت قاجار که چشم چشم را نمیدید، از سر اینکه حکومت در ادارهی امور ایران، اوضاع قمر در عقربی داشت و از طرف دیگر با بلواهای بیسابقه سیاسی و نظامی غرب، در موقعیتی درونگره قرار گرفته بود؛ مردم در یک سرگردانی و واگرایی عجیبی به سر میبردند.
همزمان ترکشهای انقلاب فرانسه آن سر دنیا، انژکتور جنبشهایی سراسری شده بود. در جمعهای روحانیون و روشنفکران، ایدهها و خواستههای ارتزاقشدهی انقلاب فرانسه، از جمله آزادی و قانون، لقلقهی زبانها شده و کمکم جامعه پذیرای ایدههای مردمی شده بود.
✍ایدههایی که از پیچ و تابهای غامض بیرون زده و عمومیت پیدا کرده بودند و مثل سنگی که از سینه برفپوشِ کوهستان افتاده و رفتهرفته به بهمنی بزرگ تبدیل شده باشد. این بهمن، نهضت مشروطه بود که البته طولی نکشید، با ورود فرقه بهائیت فرو نشست و آب رفت.
در جنبش مشروطه، روحانیون نقش عمدهای داشتند که پرچمدارشان حاج شیخ فضلالله نوری بود که در آخر با حضور بهائیت در نهضت، عطای مشروطیت را به لقایش بخشید.
✍درباره تفکرات این گروه ناظمالاسلام چنین قلم میزند: «در جلسهای در حضور شاه [صحبت از مشروطه بوده است] سلطانالعلماء… عرض کرده بود اين لفظ مشروطه را که منافی با دين است در زبان مبارک نياوريد. حاج شيخ فضلالله گفت: مشروطه خوب لفظی است. شاه دستخط مشروطه را دادهاند…مشروطه بايد باشد ولی مشروطه مشروعه و مجلس محدود، نه هرج و مرج.»
✍نهضت دینی- مردمی مشروطه اواخر سلطنت ناصرالدینشاه سر از خاکبیرون آورده و در زمان مظفرالدینشاه قد کشیده بود. در واقع مشروطه به مدد علما و مردم آمده بود که نظام سلطنتِ یله و مطلقه در ایران را برچیند و نظامی مردمی بنا کند. اتفاقا به نیمچه پیروزیهایی رسیده بود که روس و انگلیس کمافیالسابق از ترس این نهضت، بازوهای خود را برای به انحرافکشیدن جنبش، وارد بازی کردند؛ تشکیلات بهائیت و فراماسونری.
🖇متن کامل یادداشت را اینجا بخوانید
www.mafaz.ir
همزمان ترکشهای انقلاب فرانسه آن سر دنیا، انژکتور جنبشهایی سراسری شده بود. در جمعهای روحانیون و روشنفکران، ایدهها و خواستههای ارتزاقشدهی انقلاب فرانسه، از جمله آزادی و قانون، لقلقهی زبانها شده و کمکم جامعه پذیرای ایدههای مردمی شده بود.
✍ایدههایی که از پیچ و تابهای غامض بیرون زده و عمومیت پیدا کرده بودند و مثل سنگی که از سینه برفپوشِ کوهستان افتاده و رفتهرفته به بهمنی بزرگ تبدیل شده باشد. این بهمن، نهضت مشروطه بود که البته طولی نکشید، با ورود فرقه بهائیت فرو نشست و آب رفت.
در جنبش مشروطه، روحانیون نقش عمدهای داشتند که پرچمدارشان حاج شیخ فضلالله نوری بود که در آخر با حضور بهائیت در نهضت، عطای مشروطیت را به لقایش بخشید.
✍درباره تفکرات این گروه ناظمالاسلام چنین قلم میزند: «در جلسهای در حضور شاه [صحبت از مشروطه بوده است] سلطانالعلماء… عرض کرده بود اين لفظ مشروطه را که منافی با دين است در زبان مبارک نياوريد. حاج شيخ فضلالله گفت: مشروطه خوب لفظی است. شاه دستخط مشروطه را دادهاند…مشروطه بايد باشد ولی مشروطه مشروعه و مجلس محدود، نه هرج و مرج.»
✍نهضت دینی- مردمی مشروطه اواخر سلطنت ناصرالدینشاه سر از خاکبیرون آورده و در زمان مظفرالدینشاه قد کشیده بود. در واقع مشروطه به مدد علما و مردم آمده بود که نظام سلطنتِ یله و مطلقه در ایران را برچیند و نظامی مردمی بنا کند. اتفاقا به نیمچه پیروزیهایی رسیده بود که روس و انگلیس کمافیالسابق از ترس این نهضت، بازوهای خود را برای به انحرافکشیدن جنبش، وارد بازی کردند؛ تشکیلات بهائیت و فراماسونری.
🖇متن کامل یادداشت را اینجا بخوانید
www.mafaz.ir
۷۶۴
۰۶ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.