ای کاش حرم بودم و مهمان تو بودم
ای کاش حرم بودم و مهمان تو بودم
مهمان تو و سفره احسان تو بودم
یک عمر گذشت و سر و سامان نگرفتم
ای کاش فقط بی سروسامان تو بودم
تا چشم گشودم به دلم مهر تو افتاد
زان روز چو آهوی بیابان تو بودم
طوفان عجیبی ست غم عاشقی تو
چون موج اسیر تو و طوفان تو بودم
ای گنبدتو عشق ، من خسته دل ای کاش
چون کفتر پربسته ایوان تو بودم
یک پنجره فولاد دلم تنگ تو آقاست
ای کاش که زوار خراسان تو بودم...(مهدی صفی یاری)
مهمان تو و سفره احسان تو بودم
یک عمر گذشت و سر و سامان نگرفتم
ای کاش فقط بی سروسامان تو بودم
تا چشم گشودم به دلم مهر تو افتاد
زان روز چو آهوی بیابان تو بودم
طوفان عجیبی ست غم عاشقی تو
چون موج اسیر تو و طوفان تو بودم
ای گنبدتو عشق ، من خسته دل ای کاش
چون کفتر پربسته ایوان تو بودم
یک پنجره فولاد دلم تنگ تو آقاست
ای کاش که زوار خراسان تو بودم...(مهدی صفی یاری)
۳.۲k
۰۳ شهریور ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.