روزهای رفته که برنگشت

روزهای رفته که برنگشت
دعاها که اثر نکرد
فاصله‌ها که پر نشد
خواب‌ها که تعبیر نشد
تو که نیامدی
تو که مهربان نشدی
تو حتی نگران هم نشدی
نیامدی، نشد.
اما تمامِ این‌ سالها به من آموخت دیگر منتظر نباشم
منتظرِ هیچ قولی،
هیچ حرفی،
هیچ ایده‌ای،
اندوهِ نداشتنت،
به من آموخت آنقدر قدرتمند هستم
که از نبودن‌ها و نشدن‌ها، نخواهم مُرد.
آموخت، منتظر نباشم
و با اعتماد به خودم جلو بروم نه با تحسین و تشویق دیگران،
نه با وابستگی و منتظرِ دیگران بودن
و این بزرگترین هدیه‌ی تو بود.
هدیه‌ای که نتوانست مرا به تو نزدیک کند
اما توانست مرا به خودم نزدیک کند.
گاهی خواب میبینم در تاریکی نشسته‌ای
و از دور نگاهت میکنم.
میدانی دیگر منتظر نیستم
و میدانم جلوتر نخواهم آمد.
این بهترین صلحِ دنیاست.
که حتی در خواب‌ها هم
امید واهی‌ نمیتواند وارد شود.
آری، نشد و نخواهد شد
اما آنچه که شد
به تمام زندگی و روابطم کمک کرد.
از تو ممنونم ...
دیدگاه ها (۴)

هـزار کــوه غمـم رو بـه دره ای سکــوت . . .گــران تـریـن غــ...

سوختنــم را دیــدی و خنــدیــدی . . ‌.خنـــده ات را دیــدم و...

شده دردیبه دلت ریشه کندآب شوی؟همه شب با غم دلتنگی خودخواب شو...

شــب را محـاکمــه میکنــم . . .چقــدر حــق . . .روزهــای مــ...

#نیایش_شبانهخدای خوبم ؛ ای عاشقانه‌ترین شعر هستیگفتی فاصله‌ا...

#نیایش_شبانهخدای خوبم ؛ ای عاشقانه‌ترین شعر هستیگفتی فاصله‌ا...

⁨⁨⁨همیشه از خودم می‌پرسم: «تا کی این حس را خواهم داشت؟» اما ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط