عشقپیرهنم را صاف می کرددهانم را می آراستلهجه ام را بی شیرینی باد در می آورد( وقتی دو برگ صنوبر را بر هم می کشید ) و من از عبورشاز ناخن تا مو مبعوث شعر تری می شدم...↪ #D-#F↩