دلنوشته
#دلنوشته
کاش نمیشناختمت...
آنوقت با تو بودن چه آسان بود...
آن وقت هر چیزی رسمیتِ خودش را داشت
حتی سلامها...
حتی نگاهها...
مثلِ دو غریبه...
یک احوال پرسی مودبانه...
تعارف یک صندلی خالی...
بی هیچ تکلفی کنارِ هم مینشستیم...
بی هیچ حرفی قهوههامان را میخوردیم...
و اگر از روی حواس پرتی پر از حسرتِ نوازشِ دستهای تو یا غرق رویای بوسههای تو میشدم جای نگرانی نبود...
همین که نگاهم میکردی...
سرم را به کتابی...
درختی...
پرندهای...
آگهی روزنامهای بند میکردم و تو فیالبداهه از صرافتِ آزار من میافتادی.
#ستایش_قلب_سربی
#دلنوشته #خاص #عاشقانه
#دلنویس #دلبرانه #عشقولانه
❤💫❤💫❤💫❤
کاش نمیشناختمت...
آنوقت با تو بودن چه آسان بود...
آن وقت هر چیزی رسمیتِ خودش را داشت
حتی سلامها...
حتی نگاهها...
مثلِ دو غریبه...
یک احوال پرسی مودبانه...
تعارف یک صندلی خالی...
بی هیچ تکلفی کنارِ هم مینشستیم...
بی هیچ حرفی قهوههامان را میخوردیم...
و اگر از روی حواس پرتی پر از حسرتِ نوازشِ دستهای تو یا غرق رویای بوسههای تو میشدم جای نگرانی نبود...
همین که نگاهم میکردی...
سرم را به کتابی...
درختی...
پرندهای...
آگهی روزنامهای بند میکردم و تو فیالبداهه از صرافتِ آزار من میافتادی.
#ستایش_قلب_سربی
#دلنوشته #خاص #عاشقانه
#دلنویس #دلبرانه #عشقولانه
❤💫❤💫❤💫❤
۹.۲k
۲۸ تیر ۱۴۰۲