me

#me
سیزده ی هر سال ؛

گره ای زده ای
بر کلاف دل تنگی هایم ....

بیا
و این بار
نحسی نبودنت را
از جان خسته ام
بدر کن

#بهنام_محبی_فر
دیدگاه ها (۶۹)

صدام کرد و با دستش زد رو صندلی کنارش"هانیه یه دیقه بیا بشین"...

شَب است و نورِ مهتاب و کَمی تومَن و یِک قَلبِ بی تاب و کَمی ...

#meعطر توست در هوا !می آیی؟؟؟؟یارفته ای !!!؟؟؟#علیرضا_روشن

وقتایی هم هست که فقط فیلمتان می آید و الافی😕 😕 وقتایی که وقت...

سلطان

صاحب الزمان دل‌هایمان خسته است، نسیم ظهورت را روانه کن..«نبو...

شعر

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط