آنقدر وسوسه دارم بنویسم که نگو

آنقَدَر وسوسه دارم بنویسم که نگو...
آنقَدَر حسرت دیدار تو دارم که نگو...

بس که دلتنگ تو ام ،از سر شب تا حالا...
آنقَدَر بوسه به تصویر تو دادم که نگو...

جانِ من حرف بزن!
آنقَدَر گوش به فرمان تو هستم که نگو...

کوچه پس کوچه ی این شهر پر از تنهاییست
آنقَدَر بی تو در این شهر غریبم که نگو...

جانِ من زود بیا
آنقَدَر حسرت آغوش تو دارم که نگو...

به خدا دلتنگم!
رو به رویم بِنِشینی کافیست
همه دنیا به کنار...
گرچه از دور ولی، من تو را میبوسم...
آنقَدر حسرت دیدار تو دارم که نگو. ..
دیدگاه ها (۱)

پسته😍 😍 همینم غنیمته 😄 😄 😄

در این شهر صدای پای مردمی است،که همچنان که تو را می بوسندطنا...

همخواب رقیبانی و من تاب ندارمبی تابم و از غصه ی این خواب ندا...

خطا ازمن استمی دانم.ازمن که سالهاست گفته ام:"ایاک نعبد"اما ب...

دوستت دارمانقدر زیاد که گاهی وقت هاکه دوریچشمانم بی اختیار ش...

گاهی توکل متوکل به هادی است . . .

ظهور ازدواج )( فصل سوم ) پارت ۴۸۵سفت منو به خودش فشرد و داغو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط