آنقَدَر وسوسه دارم بنویسم که نگو...
آنقَدَر وسوسه دارم بنویسم که نگو...
آنقَدَر حسرت دیدار تو دارم که نگو...
بس که دلتنگ تو ام ،از سر شب تا حالا...
آنقَدَر بوسه به تصویر تو دادم که نگو...
جانِ من حرف بزن!
آنقَدَر گوش به فرمان تو هستم که نگو...
کوچه پس کوچه ی این شهر پر از تنهاییست
آنقَدَر بی تو در این شهر غریبم که نگو...
جانِ من زود بیا
آنقَدَر حسرت آغوش تو دارم که نگو...
به خدا دلتنگم!
رو به رویم بِنِشینی کافیست
همه دنیا به کنار...
گرچه از دور ولی، من تو را میبوسم...
آنقَدر حسرت دیدار تو دارم که نگو. ..
آنقَدَر حسرت دیدار تو دارم که نگو...
بس که دلتنگ تو ام ،از سر شب تا حالا...
آنقَدَر بوسه به تصویر تو دادم که نگو...
جانِ من حرف بزن!
آنقَدَر گوش به فرمان تو هستم که نگو...
کوچه پس کوچه ی این شهر پر از تنهاییست
آنقَدَر بی تو در این شهر غریبم که نگو...
جانِ من زود بیا
آنقَدَر حسرت آغوش تو دارم که نگو...
به خدا دلتنگم!
رو به رویم بِنِشینی کافیست
همه دنیا به کنار...
گرچه از دور ولی، من تو را میبوسم...
آنقَدر حسرت دیدار تو دارم که نگو. ..
۲.۶k
۳۱ تیر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.