باز کن پنجره را
باز کن پنجره را
چلچله می خوانَد
بوی گلهای بهاری ز چمن می آید
دشت ، زیبا شده از لاله و نسرین و سمن ...
خیسِ بارانِ دل انگیز شده جنگل و کوه
موج در برکه به رقص آمده است !...
خاک ، خوشبو شده باز
عطر در دامنِ صحرا ، افشان...
کوچه ی عشق ، پُر از بادِ صباست
همه جا بانگِ غزل پیچیده
عشق هم جامه ی نو پوشیده ...
ای همه ، هستیِ من !
باده ی مستیِ من !
در هوای تو بهاری شده ام
دلم از شوقِ تو پُر...
گرمیِ مِهرِ تو را می جویم
دست های تو کجاست ؟!...
مثلِ پروانه بیا سر بزنیم
به هر آنجا که گلی روییده
عشق را سبز کنیم ...
دشت در دشت به پرواز آییم
مست گردیم ز گلباده ی هم
در نفَس های بهار
عاشقی پیشه کنیم
عاشقی پیشه کنیم ...
امیرهوشنگ عظیمی
چلچله می خوانَد
بوی گلهای بهاری ز چمن می آید
دشت ، زیبا شده از لاله و نسرین و سمن ...
خیسِ بارانِ دل انگیز شده جنگل و کوه
موج در برکه به رقص آمده است !...
خاک ، خوشبو شده باز
عطر در دامنِ صحرا ، افشان...
کوچه ی عشق ، پُر از بادِ صباست
همه جا بانگِ غزل پیچیده
عشق هم جامه ی نو پوشیده ...
ای همه ، هستیِ من !
باده ی مستیِ من !
در هوای تو بهاری شده ام
دلم از شوقِ تو پُر...
گرمیِ مِهرِ تو را می جویم
دست های تو کجاست ؟!...
مثلِ پروانه بیا سر بزنیم
به هر آنجا که گلی روییده
عشق را سبز کنیم ...
دشت در دشت به پرواز آییم
مست گردیم ز گلباده ی هم
در نفَس های بهار
عاشقی پیشه کنیم
عاشقی پیشه کنیم ...
امیرهوشنگ عظیمی
۲.۷k
۱۸ اسفند ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.