Desiree

مقدمه:
بار اولی که این کتاب رو دیدم، نمیدونم چند سالم بود، اما میدونم،
اون لحظه چیزی توی قلبم تکون خورد، چیزی رو حس کردم که
توی تمام عمرم ازش بی بهره بودم.
عشق...
و حاال تو اینجا بودی درست توی دل این کتاب، تا بهم بگی کی
هستم...که چرا این همه مدت توی خودم گم شده بودم...
که تو رو پیدا کنم...خودم رو پیدا کنم...عشق رو پیدا کنم...
من این کتاب رو زیر خرابه های ذهنم مالقات کردم.
اما نمیدونستم قراره منِ خسته رو، منِ تنهارو، منِ گم شده رو، به تو
برسونه...
عشق شاید برای همه چهار حرف بود، اما برای من توی شیش حرف
خالصه میشد و اون شیش حرف...
شاید بهتر باشه، دوباره این کتاب رو باز کنم...دوباره قصه ی دختر
تاجر ابریشم رو بخونم...و دوباره عاشق بشم
دیدگاه ها (۲)

Desiree

Desiree

Desire

Dreamcatcherممبر ها به ترتیب :1.جیو۲.هاندونگ۳.شیون۴.گاهیون۵....

«هر که در عشق تو گم شد، از تو پیدا شد…چقدر قشنگه خدایی که گم...

چرا رو در تو آرم من که خود را گم کنم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط