عاشقم

عاشقم
اهل همین کوچه بن بست
کناری
که توازپنجره اش
پای به قلب من دیوانه
نهادی
تو کجا؟
کوچه کجا؟
پنجره بازکجا؟
من کجا؟
عشق کجا؟
طاقت آغازکجا؟
توبه لبخند ونگاهی
من دلداده به آهی
بنشستیم.
تودرقلب و
من خسته به چاهی
گنه ازکیست؟
ازآن پنجره باز؟
ازآن لحظه آغاز؟
ازآن چشم گنه کار؟
ازآن لحظه دیدار؟
کاش میشد گنه پنجره و
لحظه چشمت
همه بردوش بگیرم
جای آن یک شب مهتاب
تورادرآغوش بگیرم
❄️...
دیدگاه ها (۲)

هر آدمیــ تـو زنـدگیشـیـه بے معـرفتــ داره کهـ اون بے معـرفـ...

✔ ﺑﻌﻀﻴﺎ ﻫﺴﺘﻦ ﺩﻟﺸﻮﻥ ﻣﻴﺨﻮﺍﺩ ﻫﻴﭻ ﻛﺲ ﺳﻜﻮﺗﺸﻮﻥ ﺭﻭ ﻧﺸﻜﻨﻪ . . . !✔ ﺑ...

عادت داریممنتظر بمانیمبرای رفتنی که برگشتن نداردبرای خوب شدن...

لهجه ی شعرهایم کمی غمگین است .دلتنگی فصل نمی شناسد ،روز نمی ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط