"توی جبهه این قدر به خدا میرسی
"توی جبهه این قدر به خدا میرسی
میای خونه یه خورده ما رو هم ببین"
شوخی میکردم...
آخر هر وقٺ میآمد؛
هنوز نرسیده،
با همان لباس ها می ایسٺاد به نمـاز...
ما هم مگر چه قدر کنار هم بودیم؟!
نصفه شب میرسید
صبح هم نان و پنیر به دسٺ ،
بندهایِ پوٺینش را نبسٺه،
سـوار ماشین می شد که برود..
نگاهم کرد و گفت:↓
«وقٺی ٺو رو می بینم،
احساس میکنم باید دو رکعٺ نماز شکـر بخونـم...
#سردارشهید_محمدابراهیم_همت🌷
.
.
.
.
.
.
.
. #مکتب_حاج_قاسم
میای خونه یه خورده ما رو هم ببین"
شوخی میکردم...
آخر هر وقٺ میآمد؛
هنوز نرسیده،
با همان لباس ها می ایسٺاد به نمـاز...
ما هم مگر چه قدر کنار هم بودیم؟!
نصفه شب میرسید
صبح هم نان و پنیر به دسٺ ،
بندهایِ پوٺینش را نبسٺه،
سـوار ماشین می شد که برود..
نگاهم کرد و گفت:↓
«وقٺی ٺو رو می بینم،
احساس میکنم باید دو رکعٺ نماز شکـر بخونـم...
#سردارشهید_محمدابراهیم_همت🌷
.
.
.
.
.
.
.
. #مکتب_حاج_قاسم
۱.۳k
۲۶ خرداد ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.