وهر روز

وهر روز
چیزهای زیادی جابه جا می شود
همه دست می کشند
روی پنجره ی خانه هایشان
تا چرکهای یکساله را
پاک کنند
فرش هایشان را،
اصلا کل خانه را می تکانند
اما اینجا میان اینهمه هیاهو
من به دلی می اندیشم
که شاید
خانه ای برای تکاندن نداشته باشد
یا فرشی برای تمیز کردن
یا غذایی برای خوردن
یا زندگیی برای نو کردن،،،
بهار برایش هر روز همیشگیست
شاید فقط فصلی جابه جا می شود
کاش به جای اینهمه هیاهو
اینهمه شلوغی
کمی تنها کمی
دلهامان را بتکانیم
شاید که هنوز سرسوزن محبّتی
برای مرحم نهادن روی دلی کنج احساسمان باقی مانده باشد
این روزها کمی
شادیهایمان را قسمت کنیم
دیگر دلی نمانده
میان اینهمه لال بودنها ،
کورسویی چراغ دل
اگر روشن شود جایی،
کاش که کور شود ،
کور شود
کسی که نتواند
ببیند شادی دلی....
کمی تاب بیاوریم
شاید که
روزهای بهتر از راه برسد... !

#عید_میآید_شادی_کجاست؟
دیدگاه ها (۷)

طوخوب ترین اتفاق ممکنی وقتی که اول صبح در یادم می افتی ...#

بهار نم نم آمد از آخر زمستان نشانه با خود آورد به خانه ی درخ...

.دلتنگمدلتنگ کسی که با دلتنگیهای منزندگی میکندنه یوسفم نه اد...

اسفند خواهش پسر بچه ای ست وسط پیاده رو که: "ماهی قرمز می خوا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط