برای فراموش کردن بعضی چیزها نادیده گرفتنشان کافی نیست ...
برای فراموش کردن بعضی چیزها نادیده گرفتنشان کافی نیست ...!
من نمیتوانم هر شب کنار مبلی که همیشه جای تو بود بنشینم !
نمیتوانم پلاک خانه ام را از ۱۷ به ۵ تغییر بدهم !
من فعلا نمیتوانم خانه ام را از بن بست بهار جای دیگری ببرم ...
یا از بستنی فروشیِ سر چهار راه بخواهم دیگر بستنیِ شکلاتی نفروشد !
من محکومم !
به اینکه هر شب از کنار بستنی فروشی رد شوم ...
بن بست بهار را تا آخر بروم ...
کلید را درون خانه ی شماره ی ۱۷ بچرخانم و شام را کنار مبلی که همیشه جای تو بود بخورم ...!
گاهی با خود آرزو میکنم که کاش میشد خیابانی که راه نفَسَت را گرفته با یک خیابان دیگر از یک شهر دور جابجا کرد !
آن وقت هر روز وقتی از خواب بیدار میشدیم باید پا به خیابان هایی میگذاشتیم که تا به حال ندیدیمشان !
میدانی ...؟!
دنیا پر از آدم هایی است که دوست دارند فراموش کنند اما ...
محکومند !🍁
.
.
من نمیتوانم هر شب کنار مبلی که همیشه جای تو بود بنشینم !
نمیتوانم پلاک خانه ام را از ۱۷ به ۵ تغییر بدهم !
من فعلا نمیتوانم خانه ام را از بن بست بهار جای دیگری ببرم ...
یا از بستنی فروشیِ سر چهار راه بخواهم دیگر بستنیِ شکلاتی نفروشد !
من محکومم !
به اینکه هر شب از کنار بستنی فروشی رد شوم ...
بن بست بهار را تا آخر بروم ...
کلید را درون خانه ی شماره ی ۱۷ بچرخانم و شام را کنار مبلی که همیشه جای تو بود بخورم ...!
گاهی با خود آرزو میکنم که کاش میشد خیابانی که راه نفَسَت را گرفته با یک خیابان دیگر از یک شهر دور جابجا کرد !
آن وقت هر روز وقتی از خواب بیدار میشدیم باید پا به خیابان هایی میگذاشتیم که تا به حال ندیدیمشان !
میدانی ...؟!
دنیا پر از آدم هایی است که دوست دارند فراموش کنند اما ...
محکومند !🍁
.
.
۱.۷k
۲۹ شهریور ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.