گوران مریوانی
استاد "گوران مریوانی"، شاعر و مترجم کُرد، ساکن شهر زاگرب پایتخت کشور کرواسیست.
از او کتابی به نام "فقط یک چیز" چاپ و منتشر شده است.
■□■
(۱)
[فقط تو]
پر و بالم را ببری،
باز به خانهی تو بر میگردم.
روحم را از من بستانی،
باز در پیکر بیجان تو، تناسخ خواهم یافت.
بیناییات را به من ببخشایی،
باز خواهم گشت به چشمان نابینای تو.
انگشتانم اگر سبز شوند،
باز دستان بریده از بازوی تو را خواهم گرفت.
نفسم اگر دوباره برگردد،
باز در سینهی شرحه شرحهی تو، نفس خواهم کشید.
صدای تپشهای قلب توست،
که مرا زنده نگه داشته است.
و روزی فرا خواهد رسید،
که من هیچکس نیستم!
تنها تو هستم!
تو، تو، تو، تو!
(۲)
[بە یاد سامی شورش]*
بخواب عزیزم!
زمین یکپارچه یخ زده
باد خوابیده
رود کفشهایش را کنده
و شب از سرما میلرزد.
بخواب عزیزم!
در این شهر،
فقط مرگ بیدار است...
----------
* از شاعران معاصر کُرد
(۳)
پروردگارا!
به راستی، تو مرا میبینی؟!
یا من هم در چشم تو،
شبیه مورچههایی هستم
که از بس کوچک و ناپیدایند،
زیر دست و پا له میشوند.
شعر: #گوران_مریوانی
ترجمه: #زانا_کوردستانی
از او کتابی به نام "فقط یک چیز" چاپ و منتشر شده است.
■□■
(۱)
[فقط تو]
پر و بالم را ببری،
باز به خانهی تو بر میگردم.
روحم را از من بستانی،
باز در پیکر بیجان تو، تناسخ خواهم یافت.
بیناییات را به من ببخشایی،
باز خواهم گشت به چشمان نابینای تو.
انگشتانم اگر سبز شوند،
باز دستان بریده از بازوی تو را خواهم گرفت.
نفسم اگر دوباره برگردد،
باز در سینهی شرحه شرحهی تو، نفس خواهم کشید.
صدای تپشهای قلب توست،
که مرا زنده نگه داشته است.
و روزی فرا خواهد رسید،
که من هیچکس نیستم!
تنها تو هستم!
تو، تو، تو، تو!
(۲)
[بە یاد سامی شورش]*
بخواب عزیزم!
زمین یکپارچه یخ زده
باد خوابیده
رود کفشهایش را کنده
و شب از سرما میلرزد.
بخواب عزیزم!
در این شهر،
فقط مرگ بیدار است...
----------
* از شاعران معاصر کُرد
(۳)
پروردگارا!
به راستی، تو مرا میبینی؟!
یا من هم در چشم تو،
شبیه مورچههایی هستم
که از بس کوچک و ناپیدایند،
زیر دست و پا له میشوند.
شعر: #گوران_مریوانی
ترجمه: #زانا_کوردستانی
۲۰۱
۲۱ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.