توی زندگی های امروزی خیلی ها سالهاست دارن کنار هم زندگی م
توی زندگی های امروزی خیلی ها سالهاست دارن کنار هم زندگی می کنند
زن و شوهرن چندتا بچه هم دارن
ولی هنوز به همدیگه علاقه ای ندارن
و این امر توی زندگی امروزی که
آزادی های ارتباطی خیلی زیاده شده
می تونه راحت اون دوتا آدم را به انحراف بکشونه
دوستی داریم دانشجوی روانشناسیه و یه جورای توی این درس شاگرد اول دانشگاه و کلاس هم هست
خیلی آدم پیگیریه
میگفت یه مدتی روی این مساله یعنی خیانت زن و شوهر به همدیگه کار میکردم
و برای درک بیشتر مسأله با یک خانم متاهل که دوتا پسر نوجوان هم داره وارد رابطه شدم
میگفت چندماهی از رابطه ما گذشت رابطه در حد چت و تلفنی صحبت کردن و حالا یکی دوبار کافی شاپ رفتن بود به جاهای باریک کشیده نشده بود
میگفت اون خانم با این که شوهرش کارمند یک اداره بود و یک مذهبی صورتی دو آتیشه بود
ولی اون خانم و بچه هاش خیلی خوب می پوشیدن خیلی خوب میخوردن خیلی خوب سفر میرفتن کاری که با حقوق کارمندی خیلی سخت باشه
ولی خب اون شوهر دو شیفت کار میکرد که زن و بچه اش از نظر ظاهری و خورد و خوراک و حتی مدرسه رفتن
از کل محل خودشون سر باشن
میگفت یه روز به اون خانمه گفتم فلانی
تو که همه چیت خوبه
خودت که داری میگی شوهرت برات میمیره
این همه رفاه و امکانات
چرا با من وارد رابطه شدی
بنظرت این ظلم نیست
برگشت گفت نه من هم به شوهرم میرسم به بچه هام میرسم وظیفه مادری و همسری خودمو انجام میدم
میگفت
گفتیم و گفتیم تا بلخره از زیر زبونش کشیدم بیرون
که بله خانم یک عشق قدیمی داره که به هم نرسیدن
که هنوز که هنوز با این که دوتاشون متاهل شدن ولی یواشکی باهم رابطه دارن
و من دومین دوست پسر این خانم بودم
و خب خیلی حرفای دیگه
میخوام یه نصحیت به شما جوانا و نووجونا بکنم
خصوصا دختر خانما
لطفا و لطفا
اگر به کسی علاقه ای دارید
عاشق هستید دلتون جای گیره
لطفا به یک بدبخت دیگه بله نگید
به همون عشقتون برسید حتی اگر سخت باشه
یا اگر
یک آدم از همه جا بی خبری آمد خواستگاری
اون عشق اولی را فراموش کنید
از زندگیتون بندازید بیرون
ولی اگر این کار نکردید هیچ وقت به یک آدم دیگه بله نگید
بخدا اون پسر گناه داده
آه اون آدم دنیا و آخرتتون را خراب میکنه
چون فلانی ماشین داره خونه داره امکانات داره باش نرید زیر یک سقف در حالی که دلتون باش نیست
من آدم می شناسم با پول کارگری
با بدبختی
با کارگری توی عراق و کویت و...
زندگی شاهانه برای زن و بچه اش درست کرده
بعد زن از خدا بی خبرش برمیگرده بهش میگه من دوست ندارم تو با من توی کوچه خیابون بیای
مردم ما را با هم ببینن
خجالت میکشم تو شوهرمی
چرا؟چون قدش بخاطر کارگری لاغر ونحیف و خمیده شده
زن و شوهرن چندتا بچه هم دارن
ولی هنوز به همدیگه علاقه ای ندارن
و این امر توی زندگی امروزی که
آزادی های ارتباطی خیلی زیاده شده
می تونه راحت اون دوتا آدم را به انحراف بکشونه
دوستی داریم دانشجوی روانشناسیه و یه جورای توی این درس شاگرد اول دانشگاه و کلاس هم هست
خیلی آدم پیگیریه
میگفت یه مدتی روی این مساله یعنی خیانت زن و شوهر به همدیگه کار میکردم
و برای درک بیشتر مسأله با یک خانم متاهل که دوتا پسر نوجوان هم داره وارد رابطه شدم
میگفت چندماهی از رابطه ما گذشت رابطه در حد چت و تلفنی صحبت کردن و حالا یکی دوبار کافی شاپ رفتن بود به جاهای باریک کشیده نشده بود
میگفت اون خانم با این که شوهرش کارمند یک اداره بود و یک مذهبی صورتی دو آتیشه بود
ولی اون خانم و بچه هاش خیلی خوب می پوشیدن خیلی خوب میخوردن خیلی خوب سفر میرفتن کاری که با حقوق کارمندی خیلی سخت باشه
ولی خب اون شوهر دو شیفت کار میکرد که زن و بچه اش از نظر ظاهری و خورد و خوراک و حتی مدرسه رفتن
از کل محل خودشون سر باشن
میگفت یه روز به اون خانمه گفتم فلانی
تو که همه چیت خوبه
خودت که داری میگی شوهرت برات میمیره
این همه رفاه و امکانات
چرا با من وارد رابطه شدی
بنظرت این ظلم نیست
برگشت گفت نه من هم به شوهرم میرسم به بچه هام میرسم وظیفه مادری و همسری خودمو انجام میدم
میگفت
گفتیم و گفتیم تا بلخره از زیر زبونش کشیدم بیرون
که بله خانم یک عشق قدیمی داره که به هم نرسیدن
که هنوز که هنوز با این که دوتاشون متاهل شدن ولی یواشکی باهم رابطه دارن
و من دومین دوست پسر این خانم بودم
و خب خیلی حرفای دیگه
میخوام یه نصحیت به شما جوانا و نووجونا بکنم
خصوصا دختر خانما
لطفا و لطفا
اگر به کسی علاقه ای دارید
عاشق هستید دلتون جای گیره
لطفا به یک بدبخت دیگه بله نگید
به همون عشقتون برسید حتی اگر سخت باشه
یا اگر
یک آدم از همه جا بی خبری آمد خواستگاری
اون عشق اولی را فراموش کنید
از زندگیتون بندازید بیرون
ولی اگر این کار نکردید هیچ وقت به یک آدم دیگه بله نگید
بخدا اون پسر گناه داده
آه اون آدم دنیا و آخرتتون را خراب میکنه
چون فلانی ماشین داره خونه داره امکانات داره باش نرید زیر یک سقف در حالی که دلتون باش نیست
من آدم می شناسم با پول کارگری
با بدبختی
با کارگری توی عراق و کویت و...
زندگی شاهانه برای زن و بچه اش درست کرده
بعد زن از خدا بی خبرش برمیگرده بهش میگه من دوست ندارم تو با من توی کوچه خیابون بیای
مردم ما را با هم ببینن
خجالت میکشم تو شوهرمی
چرا؟چون قدش بخاطر کارگری لاغر ونحیف و خمیده شده
۱۲۶
۲۲ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.