شیخ رجبعلی خیاط
🔺 شیخ رجبعلی خیاط
می فرمود:
در بازار بودم...
اندیشه مکروهی در ذهنم گذشت.😓
🔺 سریع استغفار کردم و به راهم ادامه دادم.
🔺 قدری جلوتر شترهایی
قطار وار از کنارم میگذشتند.🐪 🐪 🐪
🔺 ناگاه یکی از شترها لگدی انداخت که اگر خود را کنار نمیکشیدم، خطرناک بود😰
🔺 به مسجد رفتم و فکر میکردم همه چیز حساب دارد.
این لگد شتر چه بود؟؟!
🔺 در عالم معنا گفتند:
شیخ رجبعلی! آن لگد نتیجه آن فکری بود که کردی😳
🔺 گفتم: اما من که خطایی انجام ندادم...😶
گفتند: لگد شتر هم که به تو نخورد❗ ️
👈 اثر کارهای ما در عوالم جریان دارد، حتی یک تفکر منفی میتواند تاثیری منفی ایجاد کند...
می فرمود:
در بازار بودم...
اندیشه مکروهی در ذهنم گذشت.😓
🔺 سریع استغفار کردم و به راهم ادامه دادم.
🔺 قدری جلوتر شترهایی
قطار وار از کنارم میگذشتند.🐪 🐪 🐪
🔺 ناگاه یکی از شترها لگدی انداخت که اگر خود را کنار نمیکشیدم، خطرناک بود😰
🔺 به مسجد رفتم و فکر میکردم همه چیز حساب دارد.
این لگد شتر چه بود؟؟!
🔺 در عالم معنا گفتند:
شیخ رجبعلی! آن لگد نتیجه آن فکری بود که کردی😳
🔺 گفتم: اما من که خطایی انجام ندادم...😶
گفتند: لگد شتر هم که به تو نخورد❗ ️
👈 اثر کارهای ما در عوالم جریان دارد، حتی یک تفکر منفی میتواند تاثیری منفی ایجاد کند...
- ۱.۱k
- ۲۷ اسفند ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط