مسیحای جوان مرد من ای ترسای پیر پیرهن چرکین

مسیحای جوان مرد من ای ترسای پیر پیرهن چرکین....
هوا بس ناحوانمردانه سرد است...آی...
دمت گرم و سرت خوش باد....
سلامم را تو پاسخ گوی در بگشای!
.
منم من .!
میهمان هر شبت لولی وش مغموم.....
منم من سنگ تیپا خورده رنجور.....
منم دشنام پست آفرینش نغمه ناجور......
نه از رومم نه از زنگم همان بیرنگ بیرنگم.....
بیا بگشای در بگشای دلتنگم......
حریفا میزبانا...!!!
میهمان سال و ماهت پشت در چون موج می لرزد.....
تگرگی نیست مرگی نیست....
صدایی گر شنیدی صحبت سرما و دندان است.....
من امشب آمدستم وام بگذارم!
حسابت را کنار جام بگذارم!
چه می گویی که بیگه شد سحر شد بامداد آمد....
فریبت می دهد برآسمان این سرخی بعد از سحرگه نیست...
حریفا!
گوش سرما برده است.....
این یادگار سیلی سرد زمستان است!!!؟!
دیدگاه ها (۳۷)

هرروزخطبه غدیریادگارپیامبر(ص)ازحجة الوداع رامیخوانیم که فرمو...

ماشقایقهای طوفان خورده ایم .سیلی ناحق فراوان خورده ایم ..ساق...

علی(ع)فراترازذهن..گروه "فقر،کودک کار"

عاشقی راشرط اول ناله وفریادنیست.تاکسی ازجان >شیرین >نگذردفره...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط