پارت ۱۱ بخش ۲
باهم ناهار رو تموم میکنن و میرن به سمت کتاب خونه، رویه میزی میشینن و ایری و کاگتوکی وسایل رو از کمد میارن، هوتوکه از طریق کتابهای داخل کتابخونه تحقیقهایی راجع به حیوانات مختلف مینویسه در حالی که کاگتوکی با خمیر حیوانات مختلف را درست میکرد، ایری یه ایده ای به ذهنش میرسه و سریع بلند میشه تا بگتش
ایری:'خب... من یه ایده ای دارم! یه نشان واسش درس کنیم؟'
یومه:' اره قشنگ میشه'
کاگتوکی: خب چه شکلی باشه؟
ایری:' خب... ام... یه شکلی... گو_ نه... گوش دار_... عع... چیز...'
ایری نمیدونست چطور بگتش و در همون لحظه کاگتوکی بلند میشه و...
(ادامه دارد)
ایری:'خب... من یه ایده ای دارم! یه نشان واسش درس کنیم؟'
یومه:' اره قشنگ میشه'
کاگتوکی: خب چه شکلی باشه؟
ایری:' خب... ام... یه شکلی... گو_ نه... گوش دار_... عع... چیز...'
ایری نمیدونست چطور بگتش و در همون لحظه کاگتوکی بلند میشه و...
(ادامه دارد)
- ۳.۹k
- ۰۳ بهمن ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط