Myangel
#Myangel
#p1
توی ماشین ها نشسته بودیم و به سمت خونه حرکت میکردیم صدای فن ها و خبر نگار ها انقد بلند بود که نگم
-وایسید
-خانوم مین وایمیسید
-خانوم تروخدا به یکی از سوالات جواب بدیننن
-.....
کفری شده بودم
نگاهی به راننده انداختم و گفتم
+بادیگارد هارو صدا کن خانوم
میخواین وایسن
-خانوم بذارین به خونه برسیم
*نشنیدی چی گقتم؟
-چشم خانوم
زنیکه ی مهربونننن
دوزتان من ا.تم همون طور که میدونید
راننده جی هیون اوپائه
و خانوم که لونا بستیم
ما باهم دوستیم
ولی موقع کار خانوم و آقا همو صدا میکنیم
من منشی و دست چپ و راست این زنیکه ی مهربونم
من نباشم لونا هنگ میکنه
جی هیون هم وکیل کمپانیه lk,هم راننده ی این زنیکه ی مهربون و من
من مدل کمپانی لونا که ال کی اسمشه هم هستمممم
سفیر برند لِیا لِیک هم هستم که برا این زنیکه مهربون لونائه
لونا تو پول غرقه و خفه شده
جی هیون هم پول پارو میزنه هنوز خفه نشده
من رو گنج بیدارم.. چشمامم بازه
هعی
جی هیون نگه داشت و بادیگارد های زنیکه ی مهربون مردم رو کمی جدا کردن
پیاده شدیم
*سلام حالتون چطوره کویین ها و کینگ ها ؟
هم همه شد
اون وسط چشمم خورد به یه دختر چقد فیسش آشنا بود
یه نیم تنه ی سفید با شلوار بگ و یه عالمه گردن بند فلزی
چشاش رو ما بود
چقد شبیه جی کی اوپائه
اونی که منو باردار کرد و بعد بچم رو گرفت هرکاری کردم نتونستم بچم رو ازش بگیرم
دنبالشم ولی اون خوب بلده قایم شه
ن.ن.نک.نکنه این بچم باشه
خرافاتی شدم ....
نه باید با این دختر ملاقات کنم
یه چندتا بادیگارد فرستادم تا بگیرنش
دختر باهاشون کنار اومده بود
عجیبه
برای یک لحظه چشم تو چشم شدیم
نگاهم رو ازش دزدیدم
اون....
نگاهم روی مامانم افتاد بیشتر به لونا دوستش نگاه میکردم
و اون هی نگاهش روم میوفتاد
حتما از بابا متنفره
فکر میکنه بابا کوک منو ازش دور کرده
نمیدونه بابا چطوری دوستش داره
نمیدونه بابا بخاطر جون مامان منو جدا کرد
تهشم تهدید های اون زنیکه الکی بود
بابا و من باهم زندگی میکنیم
پست بعدی یه عالمه شفاف سازی داریممممم
#p1
توی ماشین ها نشسته بودیم و به سمت خونه حرکت میکردیم صدای فن ها و خبر نگار ها انقد بلند بود که نگم
-وایسید
-خانوم مین وایمیسید
-خانوم تروخدا به یکی از سوالات جواب بدیننن
-.....
کفری شده بودم
نگاهی به راننده انداختم و گفتم
+بادیگارد هارو صدا کن خانوم
میخواین وایسن
-خانوم بذارین به خونه برسیم
*نشنیدی چی گقتم؟
-چشم خانوم
زنیکه ی مهربونننن
دوزتان من ا.تم همون طور که میدونید
راننده جی هیون اوپائه
و خانوم که لونا بستیم
ما باهم دوستیم
ولی موقع کار خانوم و آقا همو صدا میکنیم
من منشی و دست چپ و راست این زنیکه ی مهربونم
من نباشم لونا هنگ میکنه
جی هیون هم وکیل کمپانیه lk,هم راننده ی این زنیکه ی مهربون و من
من مدل کمپانی لونا که ال کی اسمشه هم هستمممم
سفیر برند لِیا لِیک هم هستم که برا این زنیکه مهربون لونائه
لونا تو پول غرقه و خفه شده
جی هیون هم پول پارو میزنه هنوز خفه نشده
من رو گنج بیدارم.. چشمامم بازه
هعی
جی هیون نگه داشت و بادیگارد های زنیکه ی مهربون مردم رو کمی جدا کردن
پیاده شدیم
*سلام حالتون چطوره کویین ها و کینگ ها ؟
هم همه شد
اون وسط چشمم خورد به یه دختر چقد فیسش آشنا بود
یه نیم تنه ی سفید با شلوار بگ و یه عالمه گردن بند فلزی
چشاش رو ما بود
چقد شبیه جی کی اوپائه
اونی که منو باردار کرد و بعد بچم رو گرفت هرکاری کردم نتونستم بچم رو ازش بگیرم
دنبالشم ولی اون خوب بلده قایم شه
ن.ن.نک.نکنه این بچم باشه
خرافاتی شدم ....
نه باید با این دختر ملاقات کنم
یه چندتا بادیگارد فرستادم تا بگیرنش
دختر باهاشون کنار اومده بود
عجیبه
برای یک لحظه چشم تو چشم شدیم
نگاهم رو ازش دزدیدم
اون....
نگاهم روی مامانم افتاد بیشتر به لونا دوستش نگاه میکردم
و اون هی نگاهش روم میوفتاد
حتما از بابا متنفره
فکر میکنه بابا کوک منو ازش دور کرده
نمیدونه بابا چطوری دوستش داره
نمیدونه بابا بخاطر جون مامان منو جدا کرد
تهشم تهدید های اون زنیکه الکی بود
بابا و من باهم زندگی میکنیم
پست بعدی یه عالمه شفاف سازی داریممممم
۳.۸k
۰۷ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.