آه اگر شعر
آه اگر شعر
برای گفتن دوستت دارم بس بود،
دخترکم، رفیقکم.
اگر میتوانستم به تو دسته گلی دهم
و دست در دست تو قدم زنم؛
اگر میتوانستم در شبی نمناک در ساحل ببوسمت
آه اگر میتوانستم با شعری
بگویمت که چقدر دوستت دارم
دخترکم، رفیقکم
اما نه.
همین دم سرشار زیباییست
و تو خود میدانی که دوستت دارم،
بیمنتِ شب نمناک و دریا و گل و شعر.
اکنون همهسو عشق دم میزند و ترانه میخواند؛
و چراغهای آینده، در روزهای روشن، از دور پیداست.
عشق، مفرد است و جمع
از آن ما، از آن من، از آن همه.
و بیخیال که آیا این شعر
میتواند در این نوزدهمِ ماهِ نمیدانم چه،
گویای حرفی باشد
که تو خود میدانیش:
این که دوستت دارم
در این وقت سعد که خود، گذشتهی آینده است؛
این که دوستت دارم
دخترکم، رفیقکم .
#لوئیس رگلیو نوگراس
💙
برای گفتن دوستت دارم بس بود،
دخترکم، رفیقکم.
اگر میتوانستم به تو دسته گلی دهم
و دست در دست تو قدم زنم؛
اگر میتوانستم در شبی نمناک در ساحل ببوسمت
آه اگر میتوانستم با شعری
بگویمت که چقدر دوستت دارم
دخترکم، رفیقکم
اما نه.
همین دم سرشار زیباییست
و تو خود میدانی که دوستت دارم،
بیمنتِ شب نمناک و دریا و گل و شعر.
اکنون همهسو عشق دم میزند و ترانه میخواند؛
و چراغهای آینده، در روزهای روشن، از دور پیداست.
عشق، مفرد است و جمع
از آن ما، از آن من، از آن همه.
و بیخیال که آیا این شعر
میتواند در این نوزدهمِ ماهِ نمیدانم چه،
گویای حرفی باشد
که تو خود میدانیش:
این که دوستت دارم
در این وقت سعد که خود، گذشتهی آینده است؛
این که دوستت دارم
دخترکم، رفیقکم .
#لوئیس رگلیو نوگراس
💙
۴.۸k
۲۸ تیر ۱۴۰۱