رمان حامیم
رمان حامیم
پارت۹
حامیم: کیوان پاشو بیا بریم خونه ما
کیوان: برا چی داداش
حامیم: مامانم قرمه سبزی درست کرده بیا بریم فردا برمیگردی
کیوان: مگه شام نخوردید شما؟
علیرضا: نه داداش اومدیمبیرون
کیوان: نه داداش منمزاحمتون نمیشم برید شما
حامیم: مزاحم چیه داداش مراحمی پاشو بریم
کیوان: باشه پس وایساده لباسامو عوض کنم بیام
عسل: بچه ها الان میام( دوید سمت دستشویی)
علیرضا: این چش شد؟
حامیم: فک کنم حالش بد شد
باران: عجبا تو راه علیرضا الانم عسل
عسل:( از دستشویی اومد بیرون)
علیرضا: خوبی عزیزم چی شد یهو
عسل: خوبمفقط یکم حالت تهوع دارم سرمم درد میکنه
حامیم: فکنم سرما خوردی
علیرضا: پاشو بریم درمانگاه
عسل: ن نمیخاد خب میشم
علیرضا: گفتم پاشو
عسل: باش
علیرضا: شما برید خونه ما عم میایم
کیوان: چی شد؟.
حامیم: هیچی حالش بد شد رفتن درمانگاه
کیوان: عی بابا
حامیم: پاشید ما بریم خونه
باران: آره بریم خاله لیلا منتظر ماعه
نیم ساعت بعد: ( خونه حامیم)
باران: حامیم یه زنگ ب علیرضا بزن ببین چی شد
حامیم: باشه وایسا
علیرضا: جانم داداش
حامیم: چی شد علیرضا؟
علیرضا: هیچی داداش سرم وصل کرده حالش بهتره سرمش تموم بشه میایم
حامیم: میام دنبالتون
علیرضا: داداش اسنپ میگیرم زحمت نکش
حامیم: نه داداش رفتنی هولهولکی رفتید با اسنپ میام دنبالتون الان
علیرضا: باشه داداش دستت درد نکنه
باران: چی شد؟
حامیم: هیچی حالش بهتره میگه سرم وصل کرده
کیوان: خب خداروشک
حامیم: من میرم دنبالشون
کیوان: منم میام
حامیم: بیا بریم
(توبیمارستان)
حامیم: علیرضا!
علیرضا: داداش اومدی
کیوان: عسل کو
علیرضا: داخل اتاقه برم صداش کنم
حامیم: باشه داداش ما جلو در منتظریم
علیرضا: باشه داداش
علیرضا: عسل پاشو بریم
عسل: اومدن؟
علیرضا: آره عزیزم جلو در منتظرن
عسل: بریم
حامیم: اومدین؟
عسل: آره اومدیم
حامیم: بهتری؟
عسل: آره خوبم ببخشید دیگ تا اینجا هم اومدین
حامیم: این چ حرفیه بیاید سوار شید
بیست دیقه بعد: ( خونه حامیم)
حامیم: عسل بیا یکم سوپ بخور
عسل: خاله لیلا چرا زحمت کشیدی
لیلا: بخور دخترم
حامیم: بچه ها بیاید سر سفره غذاتونو بخوری
لیلا: آره بچه ها بیاید عزیزای دلم
باران: خاله لیلا دستت درد نکنه زحمت کشیدی
فرید: (نگاه های شوم به باران و حامیم)
حامیم: فرید چته داداش😂
فرید: باران جان چرا خجالت میکشی بگو مادر شوهر😂
همه:😂😂
حامیم: عه فرید😂
فرید: راست میگم دیگ😂
لیلا: باران جان هرجور خاستی صدام کن دخترم راحت باش
باران: چشم خاله
ادامه دارد...
پارت۹
حامیم: کیوان پاشو بیا بریم خونه ما
کیوان: برا چی داداش
حامیم: مامانم قرمه سبزی درست کرده بیا بریم فردا برمیگردی
کیوان: مگه شام نخوردید شما؟
علیرضا: نه داداش اومدیمبیرون
کیوان: نه داداش منمزاحمتون نمیشم برید شما
حامیم: مزاحم چیه داداش مراحمی پاشو بریم
کیوان: باشه پس وایساده لباسامو عوض کنم بیام
عسل: بچه ها الان میام( دوید سمت دستشویی)
علیرضا: این چش شد؟
حامیم: فک کنم حالش بد شد
باران: عجبا تو راه علیرضا الانم عسل
عسل:( از دستشویی اومد بیرون)
علیرضا: خوبی عزیزم چی شد یهو
عسل: خوبمفقط یکم حالت تهوع دارم سرمم درد میکنه
حامیم: فکنم سرما خوردی
علیرضا: پاشو بریم درمانگاه
عسل: ن نمیخاد خب میشم
علیرضا: گفتم پاشو
عسل: باش
علیرضا: شما برید خونه ما عم میایم
کیوان: چی شد؟.
حامیم: هیچی حالش بد شد رفتن درمانگاه
کیوان: عی بابا
حامیم: پاشید ما بریم خونه
باران: آره بریم خاله لیلا منتظر ماعه
نیم ساعت بعد: ( خونه حامیم)
باران: حامیم یه زنگ ب علیرضا بزن ببین چی شد
حامیم: باشه وایسا
علیرضا: جانم داداش
حامیم: چی شد علیرضا؟
علیرضا: هیچی داداش سرم وصل کرده حالش بهتره سرمش تموم بشه میایم
حامیم: میام دنبالتون
علیرضا: داداش اسنپ میگیرم زحمت نکش
حامیم: نه داداش رفتنی هولهولکی رفتید با اسنپ میام دنبالتون الان
علیرضا: باشه داداش دستت درد نکنه
باران: چی شد؟
حامیم: هیچی حالش بهتره میگه سرم وصل کرده
کیوان: خب خداروشک
حامیم: من میرم دنبالشون
کیوان: منم میام
حامیم: بیا بریم
(توبیمارستان)
حامیم: علیرضا!
علیرضا: داداش اومدی
کیوان: عسل کو
علیرضا: داخل اتاقه برم صداش کنم
حامیم: باشه داداش ما جلو در منتظریم
علیرضا: باشه داداش
علیرضا: عسل پاشو بریم
عسل: اومدن؟
علیرضا: آره عزیزم جلو در منتظرن
عسل: بریم
حامیم: اومدین؟
عسل: آره اومدیم
حامیم: بهتری؟
عسل: آره خوبم ببخشید دیگ تا اینجا هم اومدین
حامیم: این چ حرفیه بیاید سوار شید
بیست دیقه بعد: ( خونه حامیم)
حامیم: عسل بیا یکم سوپ بخور
عسل: خاله لیلا چرا زحمت کشیدی
لیلا: بخور دخترم
حامیم: بچه ها بیاید سر سفره غذاتونو بخوری
لیلا: آره بچه ها بیاید عزیزای دلم
باران: خاله لیلا دستت درد نکنه زحمت کشیدی
فرید: (نگاه های شوم به باران و حامیم)
حامیم: فرید چته داداش😂
فرید: باران جان چرا خجالت میکشی بگو مادر شوهر😂
همه:😂😂
حامیم: عه فرید😂
فرید: راست میگم دیگ😂
لیلا: باران جان هرجور خاستی صدام کن دخترم راحت باش
باران: چشم خاله
ادامه دارد...
۴.۳k
۰۴ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.