دوباره داستان همیشگی
دوباره داستان همیشگی
رئال برد و حال من خراب و داغون
آدم وقتی یک مدت نسبتا طولانی حالش بده، می خواد خوب بشه، می خواد دیگه گریه نکنه، می خواد کمتر بخوابه، می خواد بیشتر بخنده، اما وقتی می آد برای حال خوبش قدم برداره انگار یک چیزی با تموم توان گرفتتش و در گوشش می گه: "تلاش نکن تهش هیچی نیست."
رئال برد و حال من خراب و داغون
آدم وقتی یک مدت نسبتا طولانی حالش بده، می خواد خوب بشه، می خواد دیگه گریه نکنه، می خواد کمتر بخوابه، می خواد بیشتر بخنده، اما وقتی می آد برای حال خوبش قدم برداره انگار یک چیزی با تموم توان گرفتتش و در گوشش می گه: "تلاش نکن تهش هیچی نیست."
- ۶.۰k
- ۰۳ آذر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط