لبخند بر لب های کودکان بیمارستان با دیدن کاپیتان عالیشاه

آخه قوربون اون کاپیتان و لبخندشو و تیپش برم من
آرزو می کردم جای اون پسری که کنارت نشسته می بودم تا می تونستم باهات عکس بگیرم و دستانت هم بگیرم.
آرزو می کردم کاش جای آن پسری می بودم که از دستان تو کادویش را می گرفت تا کادویم را از دست تو بگیرم
کاش می شد اونجا بودم و تا پایان برنامه به تو خیره می شدم
همانطور که در مدرسه به ساعتم و در خانه به گوشیم خیره شدم
دوست دارم
جناب آقای کاپیتان امید عالیشاه
دیدگاه ها (۰)

مرد جنگی وار می شود

خوشحالی

موتور های محرک تیم

بزن اسلاید بد

وانشات اینوماکی//پارت ۶

دنیای ناشناخته: شروع از پایان

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط