همه ایستاده بودند

همه ایستاده بودند...
حتی یکی نمیتوانست بنشیند... #انتظار‌‌است‌دیگر
لعنتی...
مثل بی خوابی
دلت میخواهد بنشینی
خسته ای، اما نمیتوانی...
دلت میخواهد آب بخوری
اما جا نداری...
دلت میخواهد بایستی
ولی مگر می شود همه اش ایستاد...
و اگر بخواهی قدم بزنی
کجا بروی...؟
دیدگاه ها (۱)

یه روز میفهمی منتظر گذاشتن آدما فرقی با از دست دادنشون نداره...

حببتُکِ مُرغماَ لیسَ لأنَّکِ الاجمل بل لأنَّکِ الأعمق فعاشقُ...

بعضی گناه ها انقدر سنگین است که عذابش از همان موقع که مرتکب ...

یه وقتایی باید بری درست همون لحظه که کسی منتظرت نیست قبل از ...

پارت : ۳۷

میخواهم در دنیای آرامش غیر درکی خودم غرق بشوم ،چشمانم را ببن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط