ریاکشنون وقتی میفهمن خیانت میکنید
ریاکشنون وقتی میفهمن خیانت میکنید
کارکترا از مای هیرو اکادمی
-میدوریا-
وقتی میفهمه خیانت کردی،بهت زنگ میزنه تا بری پیشش وقتی میرسی پیشش میپرسی چیشده گوشیتو میگیره و میگرده و چت هات و عکساتو میبینه بهت نگاه میکنه و با صدای بغضی میگه
میدوریا:یعنی انقد کنار من بهت بد میگذشت؟....
نتونست ادامه بده حرفشو چون اشکاش سرازیر شدن و فقط نشسته بود و زل زده بود بهت و تو داشتی الکی واسه خودت داستانو جمع میکردی....اون فکراشو کرده بود
بلند شد و وسایلاش رو جمع کرد و از در وقتی داشت میرفت بیرون برگشت و نگاهت کرد و گفت
میدوریا:من دوست داشتم ا/ت و دوست دارم و خواهم داشت....ولی...ولی...هق...نمیتونم این کارتو تحمل کنم....
وقتی داشتی با گریه التماسش میکردی که نره چشماشو روت بست و رفت و درم پشت سرش بست...
(ادمین:عوضی)
•باکوگو•
وقتی شوتو گف تورو با دسر تو پارک بغل مدرسه دیده با تموم سرعت اومد و وقتی دید واقعیته...وایساد و بغض گلوشو قورت داد و اومد جلو سمتتون
ا/ت:ک...کاچان...اینجا...چیکار میکنی؟!! -با لحن ترسیده-
باکوگو:تو اینجا چه غلطی میکنی هان؟؟؟؟؟ -لحن عصبی-
پسره:این کیه عزیزم؟؟؟!
باکوگو:بکنتم حرومزادهههههههه(ادمین بی ادبه حیح)
میوفته رو پسره و تا جایی که جا داره پسره رو کتک میزنه و بعد پنج دقیقه که کتکاش تموم شد بلند میشه وایمیسه جلوت
میخاست بزنتت که دید ترسیدی کاریت نکرد(باید میکردت)
تو چشمات زل. زد و با لحن بغض الودی گفت
باکوگو:من دوست داشتم....عوضی...هیچوقت نمیبخشمت...دیگم سمتم نیا
به سرعت با دستای مشت شده از پیشت رفت و تو موندی با همون پسر کتک خورده و عذاب وجدان ◉‿◉
¥شوتو¥
داشت از دم یه کافه رد میشد که تورو با یه پسر دید و اومد داخل سر میزتون و وقتی دیدیش خشکت زد
پسره:چه دیر اومدی،عب نداره سفارش من یه چیز کی......
حرفش ادامه دار نبود چون با مشت شوتو تو صورتش لال شد
تاحالا شوتو رو اونقدر عصبی ندیده بودی
شوتو:ا/ت این کیه هان؟؟؟داشتی خیانت میکردی؟؟؟
پسره بلند شد تا با شوتو درگیر بشه که شوتو از شدت عصبانیت اتیشش زد و تن سوخته پسره بیرون داشت سرگردون میسوخت
ا/ت:شوتو بخدا توظیح میدم
و دستشو گرفتی
شوتو دستتو پس زد و هولت داد
شوتو:خیلی عوضی ای ا/ت هیچوقت نمیبخشمت....
با چشمای پر اشک از کافه فرار کرد و تو اونجا موندی و بدبختیات(بمیر یتیممممم یاخ یاخ)
^_________^
خب دوستان تموم شد مرسی تا اینجاشو خوندید این اولین ری اکشن تو این پیجه و امیدوارم ازش حمایت شه
منم ادمین توگا ام:)))
دوستون دارم
لایک و سیو و کامنت یادتون نره
سایونارااااا😄🫂
#انیمه#ویسگون#ری_اکشن#وانشات#هنتای#اسمات#اوتاکو#انیمه#مای_هیرو_اکادمی
#شوتو#میدوریا#باکوگو#توگا#خیانت#انیمه
کارکترا از مای هیرو اکادمی
-میدوریا-
وقتی میفهمه خیانت کردی،بهت زنگ میزنه تا بری پیشش وقتی میرسی پیشش میپرسی چیشده گوشیتو میگیره و میگرده و چت هات و عکساتو میبینه بهت نگاه میکنه و با صدای بغضی میگه
میدوریا:یعنی انقد کنار من بهت بد میگذشت؟....
نتونست ادامه بده حرفشو چون اشکاش سرازیر شدن و فقط نشسته بود و زل زده بود بهت و تو داشتی الکی واسه خودت داستانو جمع میکردی....اون فکراشو کرده بود
بلند شد و وسایلاش رو جمع کرد و از در وقتی داشت میرفت بیرون برگشت و نگاهت کرد و گفت
میدوریا:من دوست داشتم ا/ت و دوست دارم و خواهم داشت....ولی...ولی...هق...نمیتونم این کارتو تحمل کنم....
وقتی داشتی با گریه التماسش میکردی که نره چشماشو روت بست و رفت و درم پشت سرش بست...
(ادمین:عوضی)
•باکوگو•
وقتی شوتو گف تورو با دسر تو پارک بغل مدرسه دیده با تموم سرعت اومد و وقتی دید واقعیته...وایساد و بغض گلوشو قورت داد و اومد جلو سمتتون
ا/ت:ک...کاچان...اینجا...چیکار میکنی؟!! -با لحن ترسیده-
باکوگو:تو اینجا چه غلطی میکنی هان؟؟؟؟؟ -لحن عصبی-
پسره:این کیه عزیزم؟؟؟!
باکوگو:بکنتم حرومزادهههههههه(ادمین بی ادبه حیح)
میوفته رو پسره و تا جایی که جا داره پسره رو کتک میزنه و بعد پنج دقیقه که کتکاش تموم شد بلند میشه وایمیسه جلوت
میخاست بزنتت که دید ترسیدی کاریت نکرد(باید میکردت)
تو چشمات زل. زد و با لحن بغض الودی گفت
باکوگو:من دوست داشتم....عوضی...هیچوقت نمیبخشمت...دیگم سمتم نیا
به سرعت با دستای مشت شده از پیشت رفت و تو موندی با همون پسر کتک خورده و عذاب وجدان ◉‿◉
¥شوتو¥
داشت از دم یه کافه رد میشد که تورو با یه پسر دید و اومد داخل سر میزتون و وقتی دیدیش خشکت زد
پسره:چه دیر اومدی،عب نداره سفارش من یه چیز کی......
حرفش ادامه دار نبود چون با مشت شوتو تو صورتش لال شد
تاحالا شوتو رو اونقدر عصبی ندیده بودی
شوتو:ا/ت این کیه هان؟؟؟داشتی خیانت میکردی؟؟؟
پسره بلند شد تا با شوتو درگیر بشه که شوتو از شدت عصبانیت اتیشش زد و تن سوخته پسره بیرون داشت سرگردون میسوخت
ا/ت:شوتو بخدا توظیح میدم
و دستشو گرفتی
شوتو دستتو پس زد و هولت داد
شوتو:خیلی عوضی ای ا/ت هیچوقت نمیبخشمت....
با چشمای پر اشک از کافه فرار کرد و تو اونجا موندی و بدبختیات(بمیر یتیممممم یاخ یاخ)
^_________^
خب دوستان تموم شد مرسی تا اینجاشو خوندید این اولین ری اکشن تو این پیجه و امیدوارم ازش حمایت شه
منم ادمین توگا ام:)))
دوستون دارم
لایک و سیو و کامنت یادتون نره
سایونارااااا😄🫂
#انیمه#ویسگون#ری_اکشن#وانشات#هنتای#اسمات#اوتاکو#انیمه#مای_هیرو_اکادمی
#شوتو#میدوریا#باکوگو#توگا#خیانت#انیمه
- ۱۰.۸k
- ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۳۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط