دختری میان گرگ های درنده
دختری میان گرگ های درنده
part⁸
داشتم با شک به اطراف نگاه میکردم که یه دفعه یه نفر دستم ک گرفت و کشوند بیرون از تالار وقتی یکم نگاهش کردم فهمیدم کسیه که بهم قول داد نجاتم بده وقتی وایساد و برگشت سمتم با چشمای اشکی پریدم بغلش و عطرش و وارد مشامم کردم چقدر دلم برای این بغلا تنگ شده بود
از فکر که اومدم بیرون دیدم اونم دستاش و دور کمرم حلقه کرده و سفت گرفتتم توی بغلش محکم تر بغلش کردم و بعد چند دقیقه از بغلش خارج شدم با بغضی که نمیدونم از کجا اومد زبون باز کردم
وانیا: فکر کردم میزنی زیر حرفت چرا انقدر طولش دادی 😭
؟؟ : عوض دستت دردنکنه اس؟ ماشالا پرو ترم که شدی قبلا آروم تر بودی
وانیا: باشه بسه ازت خواهش میکنم منو هرچه زودتر از اینجا دور کن من دلشوره دارم
؟؟ : خیله خوب بریم ماشین اونجاست ولی اول باید لباساتو و عوض کنی برات گزاشتم توی اون ون برو لباست و عوض کن و بیا
وانیا:ممنونممم
به نظرتون اون پسره کیه؟
part⁸
داشتم با شک به اطراف نگاه میکردم که یه دفعه یه نفر دستم ک گرفت و کشوند بیرون از تالار وقتی یکم نگاهش کردم فهمیدم کسیه که بهم قول داد نجاتم بده وقتی وایساد و برگشت سمتم با چشمای اشکی پریدم بغلش و عطرش و وارد مشامم کردم چقدر دلم برای این بغلا تنگ شده بود
از فکر که اومدم بیرون دیدم اونم دستاش و دور کمرم حلقه کرده و سفت گرفتتم توی بغلش محکم تر بغلش کردم و بعد چند دقیقه از بغلش خارج شدم با بغضی که نمیدونم از کجا اومد زبون باز کردم
وانیا: فکر کردم میزنی زیر حرفت چرا انقدر طولش دادی 😭
؟؟ : عوض دستت دردنکنه اس؟ ماشالا پرو ترم که شدی قبلا آروم تر بودی
وانیا: باشه بسه ازت خواهش میکنم منو هرچه زودتر از اینجا دور کن من دلشوره دارم
؟؟ : خیله خوب بریم ماشین اونجاست ولی اول باید لباساتو و عوض کنی برات گزاشتم توی اون ون برو لباست و عوض کن و بیا
وانیا:ممنونممم
به نظرتون اون پسره کیه؟
۳.۵k
۲۸ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.