عاقل بودم

عاقل بودم
توآمدی
عاشق شدم
رفتی ..
دیوانه ام
حالا ..
من ماندم...
بااین همه زخمی که وقت خاراندن ندارم
دیدگاه ها (۳)

‏‌‎حکایت ما شدن من و تو،‏‌‎حکایت شب است و روز،‏‌‎دو محالِ وا...

پاییز دختری است زیبا‌روبا گیس‌های بلندکه هردم به یک وَری می‌...

#City 🏭

#City 🏭

من تا حالا اینقدر عاشق یک ادم نشده بودم که شدم @kixya

مریض شدم: صدا و گلو انگار کاکتوس خوردم دو تا سوراخ بینی اولی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط