دفاع مقدس

5⃣ (آخر)

📌 «ماجرای مسافری که شب چهلم پدرش بازگشت.»

🔹 جنازه حسن را آب می‌برد و و تقریبا ۱۱سال مفقودالاثر می‌شود.

◇ فروردین سال ۷۷ دقیقا شب چهلم پدرم بود. عصر روز تاسوعا(شب عاشورا)، دامادمان که از بچه های سپاه است،

◇ خبر برگشت حسن را برایمان آورد و ما را به معراج الشهدای اصفهان برای تطهیر و تحویل جنازه برد.

◇ یادمه که عصرش همه با هم رفتیم. تابوتش را آوردند. همه خانواده بودند. پلاکش را هم من برداشتم.

◇ فردا هم که قرار بود تشییع شود. چند تکه استخوان بیشتر نبود. استخوان های حسن از ماندن زیاد در آب ، قهوه‌ای شده بودند.

◇ ولی چون غواص بود و در لباس مخصوص غواصی که تجزیه شدن جسد در آن به راحتی امکانپذیر نیست،

◇ تمام استخوان هایش داخل همین لباس مانده بود حتی چفیه و پلاک و ساعتش.

◇ این گونه بود که برای مان مسلم شد، جنازه ، جنازه حسن است. مادرم هم حتی چند تار مو از موهای طلایی حسن را روی استخوان هایش دیده بود.

✍ راوی: برادر شهید
روحش شاد و یادش گرامی باد
برای شادی روح شهدا صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
اللهم عجل الولیک الفرج
التماس دعا 🤲🤲

#بیسیمچی_شهید
#غواص_لشکر_امام_حسین
#شهید_حسن_فاتحی
#گردان_یونس
#دفاع_مقدس
#جنگ_تحمیلی
#ایثار_شهادت
#مردان_خدا
#نصرت_الهی_و_امداد_غیبی
#هفته_دفاع_مقدس_مبارک
#پای_انقلاب_ایستاده‌ایم
#بیرق_شیعه_چادر_خاکی_توست_یازهرا
دیدگاه ها (۰)

سیاسی

مذهبی

دفاع مقدس

دفاع مقدس

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط