ﺩستهاﯼ ﮐﻮﭼﮑﺶ ﺑﻪ ﺯﻭﺭ ﺑﻪ ﺷﯿﺸﻪ ماشین ﺣﺎﺟﯽ ﻣﯽ ﺭﺳﺪ.
ﺩستهاﯼ ﮐﻮﭼﮑﺶ ﺑﻪ ﺯﻭﺭ ﺑﻪ ﺷﯿﺸﻪ ماشین ﺣﺎﺟﯽ ﻣﯽ ﺭﺳﺪ.
ﺍﻟﺘﻤﺎﺱ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ : ﺁﻗﺎ... ﺁﻗﺎ "ﺩﻋﺎ " میخری؟
ﻭ ﺣﺎﺟﯽ ﺑﯽ ﺍﻋﺘﻨﺎ ﺗﺴﺒﯿﺢ ﺩﺍﻧﻪ ﺩﺭﺷﺘﺶ ﺭﺍ ﻣﯽ ﮔﺮﺩﺍﻧﺪ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﻓﺮﺝ ﺁﻗﺎ "ﺩﻋﺎ " میکند...!
ﺍﻟﺘﻤﺎﺱ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ : ﺁﻗﺎ... ﺁﻗﺎ "ﺩﻋﺎ " میخری؟
ﻭ ﺣﺎﺟﯽ ﺑﯽ ﺍﻋﺘﻨﺎ ﺗﺴﺒﯿﺢ ﺩﺍﻧﻪ ﺩﺭﺷﺘﺶ ﺭﺍ ﻣﯽ ﮔﺮﺩﺍﻧﺪ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﻓﺮﺝ ﺁﻗﺎ "ﺩﻋﺎ " میکند...!
۴۸۴
۰۹ آبان ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.