پارت ۱
ویو جونگکوک
امروز با آلارم گوشیم از خواب بیدار شدم و رفتم یه مین دوش گرفتم اومدم،یه کت شلوار مشکی پوشیدم،امروز قرار بود برم پرورشگاه یه بچه به سرپرستی بگیرم.
ویو مارلین
امروز صبح با صدای خانم لی مدیر پرورشگاه از خواب بیدار شدم
خانم لی:دخترا امروز جعون جونگکوک بزرگترین مافیای آسیا به اینجا بیاد لطفا نظم رو رعایت کنید و مرتب باشید و بدونید که اون با کسی شوخی نداره...اون قرار یکی از شما ها رو به عنوان دختر خودش قبول کنه
همه ی دخترا:بله خانم لی
بلند شدم رفتم یه دوش سریع گرفتم و اومدم،به لباس زیبا و مرتب پوشیدم و منتظر نشستم تا اون مافیای که گفتن بیاد
دوستان نظراتتون رو برام کامنت کنید
پارت بعدی رو بذارم یا نه؟؟
دیدگاه ها (۲۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.