Colored stars
Colored stars
part ⑤
کوک: ممنونم " خواب الود "
ته: با اینکه دلیلتو نمیدونم خواهش حالا پاشو
دیدمبه پاش نگاه میکنه رفتم نزدک
ته: چی شده
کوک: نمیدونم " خواب الود "
ته: فکر کنم رگ به رگ شده بیا رو کول من
اومد رو کولم گوشیه خودمو و گوشیشو برداشتم و رفتم پایین و گذاشتمش رو مبل و گوشیشو بهش دادم
و خودم بخاطر سردردم رفتم تو اشپز خونه و ارامبخش خوردم ودی هیچ خوب نشد بد ترم شد منم نشستم و به کابینت ها تکیه دادم
یونا: خوبی تهیونگ
ته: اره خوبم
زنگ میزدن طبق معمول تفنگمو برداشتمو رفتم دم در
ته: دستا بالا بگو کیستی
جیمین: پارک جیمین
ته: بیا تو
اومد تو و درو بستم و دنبال ارامبخشا گشتم نبود بی خیال شدم و رفتم نشستم
جیمین: عه این همون کوچولوی دیروزیه
کوک: سلام افسر پارک
یونا: جیمینی
جیمین: سلام خاله سلام دوست مامانم
رونا؛ جئون رونا هستم
جونگی: تهیونگ جان چی شده بی قراری
ته: هیچی
جیمین: خرس وحشی قیافتو دیدی از جنم ترسناک تر شدی
ته: تازد این که خوبه روی صورتم خونم بود
جیمین: راست میگن چرا بی قراری
ته: هیچی نیست
درد سرم قابل تحمد نبود رفتم تو اتاقم و دنبال ارامبخش گشتم و پیداش کردم همشو تزریق کردم که سردردم اروم شد
یونا: پس تو خوبی
ته: اره خوبم
یونا: پس این ارامبخش چی بود
رونا: ما رفع زحمت می کنیم
یونا : جونگکوک با همین هودی برو شرمنده لباست تمیز نشد
ته: اون بچه هه باش درد میکرد
جیمین: من کولش میکنم میبرمش تو ماشینشون
سوهو: چرا جلوی مردم برادرتو نفله میکنی
ته: چون دوسش داشتم
یونا: کیو جونگ گیو رو
ته: اون پسر خانواده ی جئون خیلی کیوت بود از همون موفع تو کافه که دیدمش دوسش داشتم و زمانی که داشتم از پله ها پایین میومدم دیدم اون عوضی داره با نگاهاش ذوبش میکنه
سوهو: درسته چون تو نمیزاری کسی تو اتاقت رو تختت بخوابه
ته: چشمای خیلی درشتی داشت باعث میشد بخوای محکم بغلش کنی
یونا: باید سریه بعد از رونا بپرسم
ته: شاید سریه بعدی در کار نباشه من دارم میرم معموریت
جیمین: نه نامجون و جین به جای منو تو میرن چون بیکار بودن
ته: شایدم وجود نداشته باشم من چند وقته سردرد خیلی شدیدی میگیرم به به غیر ارامبخش هیچی خوبش نمیکنه
سوهو: عادیه این برای همه ی پسرای خاندان کیم اتفاق افتاده
دوشنبه ساعت ۸:۴۰ دقیقه
ویوی کوک
مدیر: همونطور که خبر رسیده استادتون قطع نخا شدن ولی بازم تو کلاس حضور دارن
ته: کیم جونگ گیو به دلیل تجاوز به هزاران دختر حکم حبس عبد میگیری
همه ی دخترا: جیـــــــــــــــــغــــــــــــــــ
هوپی: ببرینش
هانا: تو مگه برادرش نیستی
ته: بنده افسر کیم تهیونگ با یه متجاوز گر هیچ نسبتی ندارم
سوجون: خودتم قاتلی
ته: جئون جونگکوک به ایست
بلند شدم
ته:....
part ⑤
کوک: ممنونم " خواب الود "
ته: با اینکه دلیلتو نمیدونم خواهش حالا پاشو
دیدمبه پاش نگاه میکنه رفتم نزدک
ته: چی شده
کوک: نمیدونم " خواب الود "
ته: فکر کنم رگ به رگ شده بیا رو کول من
اومد رو کولم گوشیه خودمو و گوشیشو برداشتم و رفتم پایین و گذاشتمش رو مبل و گوشیشو بهش دادم
و خودم بخاطر سردردم رفتم تو اشپز خونه و ارامبخش خوردم ودی هیچ خوب نشد بد ترم شد منم نشستم و به کابینت ها تکیه دادم
یونا: خوبی تهیونگ
ته: اره خوبم
زنگ میزدن طبق معمول تفنگمو برداشتمو رفتم دم در
ته: دستا بالا بگو کیستی
جیمین: پارک جیمین
ته: بیا تو
اومد تو و درو بستم و دنبال ارامبخشا گشتم نبود بی خیال شدم و رفتم نشستم
جیمین: عه این همون کوچولوی دیروزیه
کوک: سلام افسر پارک
یونا: جیمینی
جیمین: سلام خاله سلام دوست مامانم
رونا؛ جئون رونا هستم
جونگی: تهیونگ جان چی شده بی قراری
ته: هیچی
جیمین: خرس وحشی قیافتو دیدی از جنم ترسناک تر شدی
ته: تازد این که خوبه روی صورتم خونم بود
جیمین: راست میگن چرا بی قراری
ته: هیچی نیست
درد سرم قابل تحمد نبود رفتم تو اتاقم و دنبال ارامبخش گشتم و پیداش کردم همشو تزریق کردم که سردردم اروم شد
یونا: پس تو خوبی
ته: اره خوبم
یونا: پس این ارامبخش چی بود
رونا: ما رفع زحمت می کنیم
یونا : جونگکوک با همین هودی برو شرمنده لباست تمیز نشد
ته: اون بچه هه باش درد میکرد
جیمین: من کولش میکنم میبرمش تو ماشینشون
سوهو: چرا جلوی مردم برادرتو نفله میکنی
ته: چون دوسش داشتم
یونا: کیو جونگ گیو رو
ته: اون پسر خانواده ی جئون خیلی کیوت بود از همون موفع تو کافه که دیدمش دوسش داشتم و زمانی که داشتم از پله ها پایین میومدم دیدم اون عوضی داره با نگاهاش ذوبش میکنه
سوهو: درسته چون تو نمیزاری کسی تو اتاقت رو تختت بخوابه
ته: چشمای خیلی درشتی داشت باعث میشد بخوای محکم بغلش کنی
یونا: باید سریه بعد از رونا بپرسم
ته: شاید سریه بعدی در کار نباشه من دارم میرم معموریت
جیمین: نه نامجون و جین به جای منو تو میرن چون بیکار بودن
ته: شایدم وجود نداشته باشم من چند وقته سردرد خیلی شدیدی میگیرم به به غیر ارامبخش هیچی خوبش نمیکنه
سوهو: عادیه این برای همه ی پسرای خاندان کیم اتفاق افتاده
دوشنبه ساعت ۸:۴۰ دقیقه
ویوی کوک
مدیر: همونطور که خبر رسیده استادتون قطع نخا شدن ولی بازم تو کلاس حضور دارن
ته: کیم جونگ گیو به دلیل تجاوز به هزاران دختر حکم حبس عبد میگیری
همه ی دخترا: جیـــــــــــــــــغــــــــــــــــ
هوپی: ببرینش
هانا: تو مگه برادرش نیستی
ته: بنده افسر کیم تهیونگ با یه متجاوز گر هیچ نسبتی ندارم
سوجون: خودتم قاتلی
ته: جئون جونگکوک به ایست
بلند شدم
ته:....
۵.۰k
۲۵ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.