مدتهاست در راهیم، برایم از پایان بگو!
مدتهاست در راهیم، برایم از پایان بگو!
از قصههایی که آخرش، به شادی گره میخورَد.
از ترس و تردیدهایی که به یقین و اطمینان وصل میشود.
از رویاهایی که دیگر فقط یک رویایِ خوشِ شیرین نیست و بَدَل به واقعیت میشود.
از جادههایی که در انتهای آن میتوان به آستانهی سبزترین نقطهی جهآن رسید و در ادراکِ نور غرق شد.
از مرزِ تمامِ روزهایی که تمام نمیشوند و شبهایی که کِش میآیند و لحظههایی که به رکود آغشتهاند ؛ برایم از حسِ بینظیرِ یک پایانِ دلچسب بگو!
#فاطمه_پنبه_کار
از قصههایی که آخرش، به شادی گره میخورَد.
از ترس و تردیدهایی که به یقین و اطمینان وصل میشود.
از رویاهایی که دیگر فقط یک رویایِ خوشِ شیرین نیست و بَدَل به واقعیت میشود.
از جادههایی که در انتهای آن میتوان به آستانهی سبزترین نقطهی جهآن رسید و در ادراکِ نور غرق شد.
از مرزِ تمامِ روزهایی که تمام نمیشوند و شبهایی که کِش میآیند و لحظههایی که به رکود آغشتهاند ؛ برایم از حسِ بینظیرِ یک پایانِ دلچسب بگو!
#فاطمه_پنبه_کار
۶.۵k
۰۳ آبان ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.