گفتم به وصل جانان آیا شود رسیدن
گفتم به وصل جانان آیا شود رسیدن
گفتا به جستجویش باید به سر دویدن
گفتم چگونه با او در خلوتی نشستن
گفتا که دست الفت باید ز خود کشیدن
گفتم چگونه چیدن گل را ز باغ حسنش
گفتا چو بلبل از باغ گل دیدن و نچیدن
گفتم چه چاره باید در بی وفایی یار
گفتا که صبر کردن یا پیرهن دریدن
گفتم چگونه او را آگه کنم ز عشقم
گفتا که قید صحبت از ماسوا بریدن
گفتم چگونه باشد بر دامنش بیفتم
گفتا که از ره دور قانع بشو به دیدن
#علومی_تبریزی 🌻 🌼 🌻 🌼 🌻 🌼 🌻 🌼 🌻 🌼 🌻 🌼 🌻 🌼 🌻 🌼 🌻
گفتا به جستجویش باید به سر دویدن
گفتم چگونه با او در خلوتی نشستن
گفتا که دست الفت باید ز خود کشیدن
گفتم چگونه چیدن گل را ز باغ حسنش
گفتا چو بلبل از باغ گل دیدن و نچیدن
گفتم چه چاره باید در بی وفایی یار
گفتا که صبر کردن یا پیرهن دریدن
گفتم چگونه او را آگه کنم ز عشقم
گفتا که قید صحبت از ماسوا بریدن
گفتم چگونه باشد بر دامنش بیفتم
گفتا که از ره دور قانع بشو به دیدن
#علومی_تبریزی 🌻 🌼 🌻 🌼 🌻 🌼 🌻 🌼 🌻 🌼 🌻 🌼 🌻 🌼 🌻 🌼 🌻
۴۸۲
۰۳ آذر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.