از آشوب جهان به آغوش تو پناه میآورم

از آشوب جهان به آغوش تو پناه می‌آورم
ترس‌هایم را با دست‌هایت تاخت می‌زنم
و پشت دست‌هایت سنگر می‌گیرم
در جبهه‌ی تو با روزگار می‌جنگم
و تو را به هیچ دشمنی نمی‌بازم
سنگ‌هایی که در مشتت داری را بیاور
تا یک گوشه برای خودمان خانه بسازیم
و قبل از اینکه کسی سقفش را
روی سرمان خراب کند
یکدیگر را در خانه کوچکمان ببوسیم

من از آشوب جهان به تو پناه می‌آورم
که آغوشت جان‌پناه است
و نوازشت مرهم زخم‌هایم...

جنگ آنقدر‌ها هم چیز بدی نیست
بگذار جنگ بشود تا یادمان بیاید
من و تو در جبهه مقابل هم نیستیم
از یک جبهه‌ایم
از یک خاک
بگذار این بار برای هم بجنگیم نه با هم...

#مانگ_میرزایی
دیدگاه ها (۲)

‏آدمیزاد یسری کارا رو میکنه شرمنده دلش نشهبعدش شرمنده عقلش م...

...

خواهم از طو در طو آورم پناه ...

بعضی ها یه جوری نفهمن!که انگار بابت حماقتشون پول میگیرن...!!

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط